اندر احوالات سنجدک


تو بی ارتی با سنجد میرفتیم صندلی خالی شد سنجد نشست دوستم به سنجد گفت خاله جون پاشو بذار مامانت بشینه خسته شده رفته سر کار ،سنجد هم تو جوابش گفت نه مامانم خسته نیست سر کارش صندلی داره ......قیافه دوستم ور فقط تصور کنید از حاضر جوابی سنجد...

ما توخونه یک اتاق داریم واسه کار من .بعد سنجد هرکس میاد و میره اونجا کار ی نداره اگرم بیاد داخل در میزنه ..اون روز مهمون داشتم برگشت بهشون گفت شما مریض نیستین گفتند چرا ؟ گفت پس چرا چایی میخوری برو اتاق .... مامان ..بنده خدا چایی پرید تو گلوش

یکی از دوقلوها خورده بود زمین اومد من براش دارو گذاشتم بعد جلز ولز میکرد ای پشتم ای کمرم ..سنجد اومد بالاسرش برگشت گفت اروم باش غر نزن بذار دکتر کارش رو بکنه با غر زدن خودت اذیت میشی ...بیچاره تا اخرحرف نزد اصلا....

سنجدک به اون عروسک زرد با عینک مسخره (مینیون) اسمش رو بلده وقتی من رفتم تم بگیرم داشتم توصیفش میکردم راحت برگشته میگه مامان بگو مینیون ......وروجک به من کار یاد میده

صبح بیدارش کردم بره مهد دم در مهد میگه بوسم کن . میگم چرا میگه ادمها وقتی همدیگه رو میبینند باید بوس کنند خداحافظی هم بوس کنند تا دلشون تنگ نشه ....

سنجدک میفهمه و همه چیز رو برای من تحلیل میکنه گاها از تحلیل هاش ما تعجب میکنیم ...دیشب به شمیگم سنجد بریم بخوابیم میگه اول قصه لالایی بعد خواب وقتی لالایی میخوندم وسطهاش دیدم میگه بسه دیگه میخوابم .....انگار من رو سرکار گذاشته وروجک...

بعدا باز هم از سنجد مینویسم الان برم کاردارم

نظرات 6 + ارسال نظر
علی امین زاده دوشنبه 17 خرداد 1395 ساعت 17:07 http://www.pocket-encyclopedia.com

خب راست میگه ایشون. شما باید اسم شخصیتهای کارتونی رو یاد بگیری!

چشم .منم کم کم دارم یاد میگیرم بوخودا

مجتبی یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 07:25 http://m-z2016.blogsky.com

عجب !!!!!!!!1 مهمان چه گفت ؟

بله این سنجدک ما عجیب زبون درازه

اذر سه‌شنبه 11 خرداد 1395 ساعت 19:21 http://azar1394.blogfa.com


خو راست میگ صندلی داری ههههه
میگم به مریضات چای میدی
اخه
چقد خندیدم
من عاشق سنجدم

بله کاملا راست میگند حق با ایشون والا....اره بیچاره ها گلو خشک که نمیشه ...فدای شما

غریبه سه‌شنبه 11 خرداد 1395 ساعت 12:04

خب ورجک در جواب حاضری و حضور ذهن
فکر کنم به شما نبرده
همین اعتماد به نفس اش را تقویت کن تا آینده ی خوبی داشته باشد
ان شاالله که از حرفم دلگیر نشویی
چون یک صفا و سادگی را در شما می بینم که بعضی وقتها کار دستتان می دهد

خدایی من اصلا حاضر جواب نیستم .ولی حضور ذهن چرا بدنیستم شاییدم تحلیلم پایین .

ممنون اون اعتماد به نفسش رو تقویت کنم من رو میترکونه ها ...
نه چرا دلگیری خوشحالم که میگین و راهنمایی میکنید خیلی هم ممنون از لطفتون .
سادگ یرو کاملا درست میگین حسابی ساده ام و خیلی مواقع کار دستم میده .....

نوشی سه‌شنبه 11 خرداد 1395 ساعت 11:47

ای جون دلمممممم با این زبون شیرینششش .

قربون شما عزیز دلم ممنون

دل آرام سه‌شنبه 11 خرداد 1395 ساعت 11:29


چرا چایی می خورین؟ مگه مریض نیستین؟

بله این از سنجدک وروجک ما که زبونش یک متر دراز تر از خودشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.