چقدر مونده به عید فطر


اقا چرا عید فطر نمیشه !!هنوز 27 روز دیگه باقیست اخه چه جوری دووم بیارم .

دیروز بعد زا محل کارم بدو بدو رفتم کلینیک و دقیقا تا افطار مریض داشتم و بعد هم رفتم کیک واسه مهد سنجد خریدم و یک سری خرت و پرت سفارشی شون رو ...بعدم خونه ..تا رسیدم اذان تمام شده بود دیگه پای سفره افطار ننشستم ، شروع کردم به خوردن شربت و مایعات خوابم میومد شدید یکم هم با سنجد بازی کردم و بعد همونجور وسط بازی یک ساعتی خواب رفتم بیدار شدم دیدم دوستم که اومده بود پیش سنجد و سنجد با هم خواب رفتند ...بیدارشدم بچه رو گذاشتم سرجاش و مشغول سحری درست کردن شدم ...وسط هاش یهو اشک هام ریخت بدون مقدمه اینجور مواقع ح سمیکنم دارم افسرده میشم ..سالهاست تنهام تو سحریها خیلی سال از روزی که مادرم رفت دیگه سحری هام تنها شد و من تنها تر از همیشه 8 تاماه رمضون من تنهام . تا وقتی مجرد بودم که خودم بودم و خودم بعد هم ازدواج کردم اهل روزه گرفتن نبود ...بعد از اون هم که تنهام....

عادت کردم به سحری ها ی تنهاییی  . به سحر یهای بدون کسی ...به سحری با سکوت با افطارهایی که ت تهش سنجد میاد یکم شام میخوره و تموم....سنجد میخوابه و من سحری درست میکنم...

دیگه حدود 2 سحری خوردم وخوابیدم و 5 بیدار شدم برای نما ز

امروز هم بردم وسایل و گیفت و.... دادم مهد سنجد خودم مرخصی نداشتم بمونم .فقط گفتم چند تا عکس از بچه بگیرند تا بعدها داشته باشه عکس هاش رو...

خودم هم بدو بدو اومدم سرکار ...هنوز خوابم میادهنوز خسته ام به امید اینکه فردا تا ظهر بیشتر سرکار نیتسم و بعدش توکل به خدا دیگه بخوابم انشالله که بشه بخوایم ....


دوستان چالش نازلی برقراره من خودم تو چالش دوم بدون اینکه حتی فکر کنم یهو چیزهایی نوشتم که همزمان با اهنگ محمد علیزاده بود و خوب برام قشنگه...

خدایا ممنونم برای همه لطفت که شامل حال من شده .خدای ممنونم برای روزها یخوبی که گذاشت یبرام خدای ممنونم برای سنجدک مهربان خدایا ممنونم و شکر

نظرات 13 + ارسال نظر
ماجراهای خواستگاری پنج‌شنبه 20 خرداد 1395 ساعت 23:29 http://majerahayekhastegari.blog.ir/

تو که مریض بودی اگه بهت فشار میاد نگیر روزه

فعلا باهاش میسازم فشار اومد نه نمیگیرم

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 15:08 http://m-z2016.blogsky.com

خوب من الان جنوب هم تو یک پروژه هستم اینجا هم امنیت نداره قرار داد سه ماه به سه ماه میندن / تو کارخانه بازم از پروژه امنیت بیشتری داره

اره با این وضعیت مسلم بهتر میصرفه تا جای امکان سبک سنگین کنید بعد محل کارو زندگیتون رو عوض کنید

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 14:58 http://m-z2016.blogsky.com

من کلا تو زندگیم عادت ندارم چیزی زود به زود عوض بکنم / برام زیاد بنظرتا ن اینجوری بهتر نیست / راستی الان از یک کاریابی از مامونیه ساوه باهام تماس گرفتن گفتن بیا چند تا کار هستی تا بفرستیم برین مشغول بشین

خو بخوبه ..ولی گاه یاین وابستگیها دردسر سازه ..مامونیه ساوه خوبه به شرطی که امنیت شغلی و همچنین مالی رو داشته باشین

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 14:26 http://m-z2016.blogsky.com

اره خودش / هنوز بعد از 8 سال دارمش

خوشبحالتون ..اینجوری ادمها دیر عوض میشند ....

هوپ... چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 14:21 http://be-brave.blog.ir

ان شاالله سال دیگه موقع سحری و افطار تنها نباشی ؛)

نه بابا بیخیال ...دلم برای مادرم تنگ شده همین

علی امین زاده چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 13:58 http://www.pocket-encyclopedia.com

خب تقویم رو برگ بزن برس به عید فطر.
عیدت مبارک! دیدی چه زود تموم شد؟!

کاش به همین راحتیها بود ..کاش ....
راستی من پیام میگذارم براتون ولی بازهم عمومی نشون میده ها...یا من دارم اشتباه میکنم

... چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 13:47

سلام
اگه نیستم بخاطر کلی مشغله و مریضی و ..... است
دورادور فقط و فقط تو کلی وبلاگ میام تورو می خونم

واقعا امان از روزه
حالا قراره سخت ترم بشه
1 تیر افطار تا حدود 9 می ره و از اونورم سحر زودتره
من اولین روزش تا مرز موت رفتم و برگشتم البته مریضیمم بود
اما خوب یهویی خیلی سختم شد

من نمی دونم خدا که خونش رو رومون امسال بسته
مهمونیشم کنسل می کرد
من به شخصه راضی به زحمت نیستم

سلام درو از جونت مریض نباشی تو مرسی که میای من رو میخون ی...
وای نگو من دارم کم میارم .البته دیگه من که تا افطار کنم همون 9 شده برام فرقی نداره ...
والا چه میدونم چرا مهمونیش رو کنسل نمیکنه . یالااقل مدتش کمتر کنه ای بابا

نازلی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 12:16 http://www.1aseman-deltangi.blogsky.com

اااای جاااان
ذوق مرگ شد از تغییر سایز فونت
آفلین آفلین
من که اصلا بهم سخت نمیگذره ماه رمضون
فقط سختیش اینه که باید برم اتاق بغلی بخورم که جلو همکارم نباشه

خواهش میکنم ...شما خوشحال باشی من بیشتر خوشحالم ...
خخخ. خدایی سختت هست ها میری اتاق بغلی .شرکت ما که رو میز نهار خوری نهار میخورند فک ررکن جلوی چشم ما انگار دارند تحمل مارو میسنجند

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 12:01 http://m-z2016.blogsky.com

من ناهار میگیرم از شرکت با خودم میبرم اخر شب میخورم الان هم ناهار تن ماهی با برنج / گرسنم شده حسابی تن ماهی هم جلو چشم

وای چقدر سخته اینجوری نهار جلو چشم باشه ..این دیگه بی انصافیه

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 11:45 http://m-z2016.blogsky.com

من هم دیشب ساعت 12 سحری خوردم حوصله سحر بیدار شدن ندارم ساعت نزدیک 6 هم که برا کار بیدار میشم نماز میخوانم

اینجوری بهتره حداقل دیگه مشکل خواب رو ندارین ...ولی ما همچنان با مشکل خواب دست در گریبانیم

غریبه چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 11:33

خب من هم افطار. را تنها می خورم سحر هم یک لیوان آب داغ با یک قاشق عسل همراه زنجبیل
اصلا اشکم هم در نمی آید
تازه در تنهایی هم خیلی حال می کنم
بچه ها که بچه بودند روزه که نمی گرفتند زود تر. از ما دور سفره می نشستند و آنگار از قحطی در آمده بودند آنقدر هول می زدند
تا اینکه گفتم بابا اینها. را غذا بده بعد من می آیم برای افطار

نوش جانتون . ولی برای منی که همیشه عادت به سفره های افطار مادرم داشتم سخته ...خوشبحالتون که میچسبه افطار تنهایی...
نه سنجد میاد شام میخوره با افطار من میره کنار.از قحطی رو خوب اومدین هاوالا به خدا همچین میخورند انگار اونها رو زه بودند

اذر چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 11:13 http://azar1394.blogfa.com

اخه چ زود دنبال عید فطری .شاید هم 28 روز
چقد کم میخوابی .جان من تعطیلیها بخواب .برم ببینم چی گفتی

اخخخ. خیلی زیاد مونده یعنی؟ نه بابا گفتن امسال 29 روزه هست ....
میخوام بخوابم نمیشه میفهمی

دل آرام چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 10:19

وای خدا من اینقدر امروز بعد از کارم کار دارم که نمی دونم چه کنم.
خوابم میاد فقط

وای از خواب نگو من دارم بیهوش میشم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.