قاضی های این شهر

یادم نمیرود تمام قاضی های شهر حکم دادن به عدم من ...هیچ کدوم نگفتند تو این زن تنها فقط میخواد مادر باشه

تمام قاضی های این شهر

فقط اگر چند سال بعد یک قاضی پیدا شد بگه من میتونستم مطمئن باشه من زمان و زمین رو میدوزم به هم

چون تمام شون حکم عدم دادن حکم نبودم رو .....

چقدر سخته تمام قاضی ها ی شهر اشک هام رو نمی بینند .تمام قاضی ها ی شهر میگن حق باتوست ولی .......

کاش قاضی های این شهر یک روز مادر بشن ....کاش یک روز جای من باشند

تمام قاضی های شهر رهام کردند

نظرات 8 + ارسال نظر
دل آرام شنبه 26 تیر 1395 ساعت 11:03

چی شده؟
چرا من این متن رو ندیدم:|

نمی دونم من 4 شنبه گذاشتم ...
اتفاقی نیوفتاده عزیزم همون قوانین مسخره کشور
مادر هیچ حقی نداره هیچ ..فقط بیاره بزرگ منه تحویل بده چون قانون رو مردها نوشتند برعلیه زنان

متاسفانه زور قانونی که عدالت درش نیست بیشتره.
قدرت قلم رو از اینجا میشه فهمید
امیدوارم یکی از غیب دستتو بگیره و از اینهمه مشکل رها بشی

بله متاسفانه عدالت کجاست ....
توکل به خدا خودش کمکم کنه

مریم ( تداعی آزاد) جمعه 25 تیر 1395 ساعت 14:47

سانیا نمیدونم چی شده فقط میتونم برات دعا کنم همه چی به نفع تو و بچت بشه
کاش همون چند سال پیش که سنجد رو معتاد کرده بودن شکایت میکردی و طلاق می گرفتی شاید اینجوری میتونستی سنجدو برای همیشه بگیری

ممنونم عزیزم ممنون ..
من هرچی رو ثابت کنم به جرم مادری تو این شهر باز هم حرفی برای گفتن ندارم

مداد چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 16:55 http://medadrangiam.blogfa.com

موفق باشی
عزیزم کی تصمیمت عملی میشه؟

ممنون عزیزم . توکل به خدا هنوز برنامه ریزیهام تموم نشده و خوب مشکلات زیادی برسر راه تصمیماتم هست

هوپ... چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 14:08 http://be-brave.blog.ir

:(
مملکت مردونس و قوانینش همه مردونه! هیچ وقت نمیتونن درک کنن حقوق زن و مادر رو، هر چقدر هم خوب باشن!

واقعا مملکت مردونه هست ..کاش درک میکردن صدای مادری که استرسش داره دیوانه اش میکنه کاش....

نوشی چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 13:57

سانیاجان
فداکردن با حس مسئولیتی که تو نسبت به سنجد جان داری خیلی فرق میکنه . هرمادر متعهدی همین حس رو داره . شاید همین فکرا بوده که این تصمیم هاو قوانین نابخردانه گرفته شده . بالاخره ما نسبت به بجه هامون وظیفه ای داریم . عزیزدلم خدا انشالا خودش راه رو برات هموارکنه .خیلی خیلی متاسفم که کمک بیشتری جز انرژی مثبت نمیتونم انجام بدم . ولی من مطئمن هستم سنجد عزیزم زیرسایه مادری مثل تو بلند مرتبه میشه . مواظب خودتون حسابی باشین .

ممنون عزیزم از لطفت همین که انرژی مثبت میفرستین خودش یعنی کار من جلو میره و به من امیدواری میده ...
من در مقابل سنجد مسئولم مثل همه مادرها ...درسته جامعه تاثیر داره ولی اولین خطای یک بچه انگشت اتهام به طرف مادر گرفته میشه و بس ...
پس بذارن اون مادر به وقت لزوم حداقل جلو بره و بتونه کاری ا زپیش ببره ...
که متاسفانه تو مملکت ما اینکار امکان پذیر نیست قوانین فقط براساس ....
بیخیالش خدا بزرگه

غریبه چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 11:32

روانشناس ها میگن آدم نباید خودش را فدای بچه بکند
بچه بزرگ می شود چه بسا وقتی آغوشی برایش باز شد والدین را برای همیشه فراموش کند
آنوقت می ماند یک مادر پیر و دلشکسته و یک در بسته و چشمان منتظر

فدا کردن خوب نیست ولی اینکه بخواهی ببازی به یک سری قوانین که معلوم نیست کدوم از خدا بیخبری وضع کرده و مملکتی رو دچار بحوان کرده باز هم باید سکوت کرد؟ نمی تونم من نه هرگز نمی تونم

هوپ... چهارشنبه 23 تیر 1395 ساعت 09:47 http://be-brave.blog.ir

:( حکم عدم چی؟! تمکین؟ چه خبره اونجا؟

نه عدم تمکین چی؟ کسی تمکین از من نخواسته موضوع من سنجد عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.