صداقت بچه ها

من معتقدم بچه ها از ما دروغ یاد میگیرند هروقت ببینند پدر یا مادر داره دروغ میگه اون بچه هم یاد میگیره و دروغ میگه وگرنه نفس ماجرا رو که نمی دونه .

البته با توجه هب شرایط جامعه بچه ها با وازه دروغ زود اشنا میشند . من پیش سنجد به کسی دروغ نگفتم و هیچ وقت نپیچوندم چون میدونستم یاد میگیره ولی خوب گاها میبینم اگر یک چیزی میگه زاییده تخیلاتش هست یا میخواد احساسات من ور تحریک کنه سریع عکس العمل نشون میدم و در نتیجه دروغ نمیگه .....با اینکه بارها ابروی من رو برده با این کارش حقیقت رو گفته ولی ناراضی نیستم . ماجرا ربطی به سنجد نداره

امروز جلسه ای داشتیم که تنها خانم جلسه من بودم ...جلسه هم بسی طولانی بود چند سعت طول کشید و بنابراین قرار شد ما نهار رو هم تو اتاق جلسه بخوریم و ادامه جلسه برگزار بشه چون اگ ربلند میشدن جمع کردن اون هیئت ا زگله گوسفندان وقت غروب سخت تر بود ....

یکی زا حضرات که مدیر یک جای معتبری هم هست پسرش رو اورده بود جلسه یک بچه 10 ساله ..پسر فوق العاده با نمکی هم بود ...اومد کنار من نشست سرش با یک تبلت گرم بود و کاری به کار پدر و بقیه نداشت تو تایم استراحت  نهار هم نرفت اون طرف بشینه و نشست کنار من .خوب تا نهاررو بیارن شروع کردم با این گل پسر حرف زدن اول اینکه کلاس چندمی و... بعد گفتم افرین تو پسر به این خوبی کلاس ورزشی هم میری ؟ گفت اره فوتبال هیچی دیگه پدر از اون طرف شنید و رشته ماجرا ول کرد که بلهخانم مهندس پسر من تو باشگاه .... یک تیم معروف تهرانی بازی میکنه و پارسال تو باشگاه تیم ---- فلان بود و امسال من اوردمش این یکی تیم ...منم که اصلا سر رشته ندارم  تبریک گفتم ولی ماجرا تازه شروع شده بود مدیر عاملم گفت افرین چه کار خوبی حالا این وسط پسر کوچولو همش میگفت نه من تو اون باشگاه قبلی یک سال نبودم من نبودم باباش هم اصرار که این یک سال اونجا بوده من و مدیر متوجه شدیم ولی بچه رو پیچوندیم بیشتر از این بابا جان رو ضایع نکنه ....

مدیر هم گفت سانیا هم بچش رو با اینکه کوچیکه میزاره کلاس شنا و خیلی دارهرو ایندش کار میکنه بنده خدا منظورش به سرمایه گذاری بود و حتی خودش رو هم مثال زد که اره منم دخترم رو میزارم ولی این اقا ول کن نبود که کلی توپید که استخری میذاری خوب نیست و من بچم فلان استخر میذارم از نظر من زشت بود یک مرد بخواد اینجور بگه ترجیح دادم سرم رو با تلگرام گرم کنم...یهو دیدم پسرش گفت خانم گفتم بله .گفت باابم من رو هیچ استخری نمیفرسته منم از فوتبال بدم میاد اما چون اقای ص مدیر شما طرفدار این باشگاه هست من رو فرستاده اینجا فوتبال باشگاه قبلی هم کلا 1 ماه رفتم و بعدم دیگه نرفتم ....و اینها رو با صدای بلند گفت ....

هم پدرش شنید هم من هم دیر عامل ما و هم بقیه افراد تمام تلاش من برای بهانه نتیجه نداد و بچه لو داده بود تموم شده بود ....

من خیلی نادم شدم دلم نمیخواست یک مرد اینجور پیش ما ضایع بشه اما ابی ریخته شده بود ...

سکوت بدی بود نمیشد جمعش کرد که خدا خیر مدیر عامل رو بده سریع یک اهنگ از تو گوشیش در اورد و گفت دخترم عاشق این اهنگه ......

من نگران اون بچم امشب بره خونه این پدری من دیدم پدرش در میاره

نظرات 12 + ارسال نظر

نه به بابای به این دروغگویی و نه به پسر به این راستگویی.آخه معمولا بچه هاشونم ازشون یاد میگیرن ولی این ظاهرا به مادرش رفته
چقدر بده بچه ها والدینو ضایع میکنن

بچش از دست ش حسابی عاصی بود ..انگا ربیشتر بچه جاها یدیگه ضایع شده بود واسه همون حفظ ابروی خودشم دیگه دروغ نمیخواست بگه

نگین سه‌شنبه 5 مرداد 1395 ساعت 11:53 http://poniya.blogsky.com/

دقیقا درسته که بچه ها همه چی رو از والدین یاد میگیرن- اما هر سنی اقتضای خودشو داره- نمیدونم چن سالگی اما یه سنی هست که سن خیال پردازی بچه هاست و حرفاشون همش دروغه یه جورایی
---
در کل بچه داری خیلی سخته

اره ایینه بچه ها خودمونیم ...

سن زیر 7 سال هست اون سن ...من یک نمونش دارم تو خونه ...
خیلی سخته بچه داری انرژی نمیزاره به ادم

بهار سه‌شنبه 5 مرداد 1395 ساعت 02:05

سلام
خوبی؟
تورو خدااینقدر راحت سنجد رو دست این واون نده
فک نکن میشناسیشون انسانهاخیلی پیچیده تراز اونی هستن که فکرمی کنیم
خوب کمترسرخودتو شلوغ کن بانو
میدونم مسئولیتت زیاده امابه چه قیمتی
سنجدک رو ببوس

سلام .مرسی عزیزم .من سنجد رو دست کسی ندادم به خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سنجد فقط مهد میره بعدش هم همراه خودم هست حتی تو کلینیک .
نه من قبلا سنجد رو پیش دوستان میگذاشتم الان دیگه همون کارم نمیکنم

مجتبی دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 18:25 http://m-z2016.blogsky.com/

چکار بچه مردم داری/.

خخخ من کار ندارم فقط ازش سوال پرسیدم

fahi دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 12:33

با راهی چیکار کردی سانیا جان؟ با قانون رسشو بکش، واسه اذیتشم ک شده نفقه جاری پسرتو اجرا بذار مهریه تو اجرا بذار، من برخلاف دوستان ک میگن' ما ک خبر نداریم شرایط تو چیه نمی گیم طلاق بگیر' بهت میگم طلاق بگیر دهنشو سرویس کن و طلاق بگیر حتی اگه تونستی سر مهریه بندازش زندان شرط بیرون آوردنش از زندانو طلاقت بذار و حضانت سنجد.

عزیزم دارم کارهایی میکنم ..به اون اسونیها هم نمیخوام راهی نجات پیدا کنه .....

نوشی دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 09:45


خدا به دادمون برسه . یادم باشه پز الکی ندم .

اره خواهر وگرنه بچه ها ابرو واسه ادم نمیزارند

مداد دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 09:20 http://medadrangiam.blogfa.com

مدیر حقش بود

بله حقش بود اساسی

بهشت دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 08:00 http://nochagh.blogsky.com/

طفلک کوچولو پسر.خدا کنه باباهه بابت ضایع شدن خودش تحت فشارش نذاره.این پسر من هم کوچولو بود با راست گفتن هاش حسابی منو ضایع میکرد و میتونم درک کنم ضایع شدن آقاهه چقدر دردناکه .هه هه

دیگه پدره کاری نمی تونه عملا بکنه .چون حرف زده شد ..اره بابا سنجدک هم حسابی من رو حالم گرفته

اذر یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 16:50 http://azar1394.blogfa.com


خوب میخواست دروغ نگه
حیف دختر اون اقا نبود ببینیم اون راست میگه

دقیقا میبین یبرا بالا بردن خودشون چه دروغ ها میگند

سهیلا یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 16:37 http://rooz-2020.blogsky.com/

من برعکس میگم که الهی هر والدینی بیخودی بچه هاشونو گنده و بادمیکنن ...مث همین یارو تو صورت خودشون بترکن....والا بوخودا.
تا اونا باشه هم خودشون بیراهه نرن و هم به بچه هاشون لذت بردن و شادشدن رویاد بدن عوض فخر فروشی و دروغگویی
درضمن دم پسرک گرم.ایولا داره
شاید شب سختی رو بگذرونه عوضش باباهه هم ادب میشه دیگه حرف بیخود نزنه ....والا بوخودا بااون نوناش...

فکر کنم درس عبرتی شد براش دیگه ...

اعظم46 یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 15:52

خدا هیچ کسی رو اینجوری ضایع نکنه

ها خدایی هیچ کس اینجور ضایع نشه

دل آرام یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 15:23

امان از این پدرا
بچه ها خیلی اینطوری اذیت میشن

بله متاسفانه امان از این پدرها

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.