دوستان یاری رسانید دوستم را .....

دوستان همیشه به من یاری رسوندید و با نظراتتون واقعا باعث شدید من تصمیم بهتری بگیرم . یکی از دوستانم زنگ زد ازم مشورت میخواست واقعا نمیدونستم چی بگم خحس کردم راه حلم زیادی مرد ستیزانه بوده ماجرا رو اینجا مینویسم لطفا شما نظرتون رو بگید ..

دوران کارشناسی دوست شمالی داشتم میتونم بگم دارم چون باهاش در ارتباطم زیبایی انچنانی نداشت ولی

خوش قلب و مهربون بود والبته الان از نظر من به همه خصوصیاتش اقتدار رو باید اضافه کرد . مهندسی صنایع میخوند به قول خودش من حال ندارم ادامه تحصیل بدم این حرف همیشگیش بود . بعد ازاتمام درسمون دوسال به خاطر خواهر کوچیکش که بعد از اون دانشگاه قبول شده بود موند مشهد و سرکار میرفت بعد از دوسال خانواده گفتند برگردید و خواهرش هم عاشق یک پسر شمالی شد برگشتند . خوب شمال از نظر شرایط کاری بخصوص مازندران خیلی شرایط اکی رو نداشته و نداره دوست منم که بهش میگم پریسا دید فایده نداره و کاری پیدا نمیشه با یکی از خواستگارانش که شغل ازاد داشت ازدواج کزد سال 87بود ازدواجشون منم دعوت بودم پسر معقولی به نظر می اومد ..بعد ازدواج من بیخبر بودم تااینکه سال 91 در اوج مشکلات من با زندگیم دیدم میل زد بهم شمارت رو بده باهات کار دارم و شمارش رو گذاشته بود ادب حکم میکرد زنگش بزنم زنگ زدم گوشی روبرداشت و یهو زد زیر گریه نگران شدم هرچی پرسیدم هیچی نگفت و بعد کلی گریه از لابلای حرفهاش متوجه شدم که همسرش تو تصادف فوت شده اونم تو شرایطی که دوست من باردار بود . قبلا بارداری داشته و منجر به سقط شده بود و این بارداری دوم دقیقا تو 7 ماهگی دوستم این اتفاق افتاده بود اونموقع منم سنجد تازه دنیا اومده بود هنگ بودم ..و خوب تنها تونستم دلداری بدم و ...بعد اون رابطه ما باهم ادامه داشت دوستم زایمان کرد بدون حضور همسرش (البته منم که شوهر داشتم بدون حضور اون بود) ولی افسردگی بعد زایمان ادامه داشت حرف زدن من و خانوادش هم فرقی نمیکرد به حالش تا 6 ماهگی بچه اش که پرهام هست تو خونه مادرش بود بعد اون خانواده همسرش گفتند خوب خودت تعیین تکلیف کن خونه تو رهن هست و باید تحویل بدین یا تمدید کنی با یک بچه هرکار تو بگی ما برات میکنیم . پدرشوهرش اونقدر توانمند نبود که مسئولیت دوستم رو گردن بگیره با بچه ولی گفتت اگر میخواهی ازدواج کنی بچه رو بده به ما ..اون موقع به من زنگ زد گفتم من نمیگم ازدواج نکن نمیگم بچت بده هیچ کدوم خودت ببین کدوم کفه رو میپسندی بالاخره تو مهندس هستی میتونی با کار و... گلیم خودت از اب بکشی بیرون گفت میخوام فکر کنم و بافکر و مشورت خانوادش به این نتیجه رسید که خونه رو پس بده یک خونه کوچیکتر با رهن کمتر بگیره و بقیه پول رو بذاره تو بانک که لااقل بتونند مخارج بگذرونند همسرش مغازه اجاره ای داشت اونم لوازم یدکی ماشین پریسا اصلا رو اون نمیتونست حساب کنه تو تصادف هم گویا ماشینی مقصر شناخته نشد و عملا بیمه و... کلا 50 ت پول به پریسا و پسرش رسید مبلغ رو مطمئنم ولی اینکه چرا اینقدر کم رو نمیدونم ماشین همسرش هم که اوراقی شده بود فروخت و با فروش طلا وو... یک پراید خرید که بتونه خودش رو جمع کنه کلی دنبال کار رفت نشد تا بالاخره تونست کاری واسه خودش دست و پا کنه این زن از نظر من خیلی مقتدر چون بدون تجربه زیاد کاری وارد شد و الان شرایط بدی نداره .حدود یک سال پیش به من زنگ زد که با یک اقایی اشنا شده و خوب دوست من بهتر بگم عاشق شده ولی پرهام براش اولویت داشت

دوستم تو این مدت شرایط مالیش خوب شده و خوب چشم طمع خیلی از اقایون بهش بوده و هست ولی پریسا واقعا زن نجیبی هست و تونست خودش رو نجات بده از دست این موارد ولی از پارسال که عاشق شد روند زندگیش تغییر کرد کم کم عاشقی به روابط بینشون ختم شد خوب من خیلی بهش گفتم مواظب باش . عکس اون اقا رو فرستادچند باری با هم بودند به من زنگ زد حتی تلفنی با ایشون صحبت کردم در این میان ما دوست مشترکی هم داریم منو پریسا که دوستمون رفت و امدش با پریسا بیشتر هست وخونه اونها میره تا اینجا رو داشته باشید . اقای دوست که حالا بگیم مسعودمثلا ....ایشون از نظر منم بد نبود شخصیت اجتماعی بدی نداشت  خودش یک بار جدا شده بود از همسرش البته بچه نداشت گویا خانمش سقط کرده بود که هیکلش به هم نریزه و خوب مشکلات از همین جا شروع شد و و اینها جدا شده بودند .ابراز علاقه مسعودم بد نبود به پریسا واقعا خوب بودند با هم و خوب خانواده ها در جریان تا اینکه چند ماه پیش تو سفر عید نوروزشون که با هم رفته بودند گوشی مسعود میوفته تو اب و میسوزه ...البته بگم که پریسا چند باری خدمات مالی به مسعود داده بود اول اینکه تو ماشین عوض کردن انگار برای ماشین بهتر با تغییر قیمت نمایندگی روبرو شده بود و خوب پریسا این تغییر قیمت رو بهش داده بود و یک بار هم برادر مسعود مشکل داشت که به اون داده بود تا مشکلش حل بشه تو تمام تولد و... هم برای مسعود خرید روانجام داده البته تاالان مسعود چیزی نخریده برای پریسا و همیشه یاد اور شده الان پول ندارم ولی بعدش برات میگیرم .....وعده سرخرمن ..

خوب من این ماجراها رو میدونستم هراز گاه به پریسا الارم میدادم میگفت باور کن سانیا میدونم الان شرایطش خوب نیست ودرمعرض ورشکستگیه و وقتی داره براش مهم نیست وهمیشه گفته من برا زندگیم چه کارها کردم و طرف ول کرده رفته .

تو سفر نورز که گوشی مسعود میوفته تو جوب خوب مجبور میشوند سیم کارت بزارند تو تبلت پرهام پسر پریسا ..چند بار پرهام برا تبلتش گریه میکنه و هروقت خونه بوده تبلت میداده به پرهام ولی بقیه موارد خوب پیشش بوده و پریسا هم میبینه این پول گوشی نداره میره و یک گوشی واسه مسعود میگیره و قال قضیه دعوای پرهام و مسعود رو میکنه . البته رفتار مسعود با پرهام واقعا پدرانه هست در این شک ندارم چون چند باری عکس فرستاده پرهام در اغوش مسعود بوده و بارها بردتش استخر و باشگاه و.... عملا پذیرفته پرهام رو بعد خرید گوشی مسعود سیم کارتش رو در میاره و میزاره روگوشی خودش بدون اینکه تلگرامش رو از تبلت پاک کنه ... پریسا هم که سیم کار ت دیگه نداشته تبلت میمونه دست پرهام تو اواخر فروردین پریسا که خونه رو خریده بود و از خودشون بود به پیشنهاد یکی از همکارانش ADSL خونه رو وصل میکنه . خوب ماجرا تموم میشه و یک شب پرهام خواب بوده پریسا تبلت ور برمیداره وای فای روش تنظیم میکنه که بازی جدید بریزه رو تبلت میبینه تلگرام وصل هست . خوب 2000 تا پیام توش داره باز میکنه که تلگرام مسعود رو تبلت باقیمونده خوب میره داخل تلگرام و....یهو میرسه به یک اسم که عکس دختر رو پروفایل هست داخل میره و میبینه که بله دختری با مسعود ارتباط داره از قضا دختر رو پریسا هم میشناخته هرچی بالاتر میره متوجه رابطه این دونفر با هم میشه و ....همون شب تو تلگرام به من پیام داد بیداری منم گفتم اره زنگ زد و خوب ماجرا رو تعریف کرد من هنگ بودم نه تونستم حرفی بزنم و... فقط گفتم پریسا فکر کن ببین چیکارباید کرد البته پیشنهاد خود م قطع این رابط بود ولی پریسا گفت نه با یک گل بهار نمیشه و هرمردی ممکنه خطا کنه وما که زیر یک سقف نرفتیم تمام ماجرا و گرنه..... ولی یک جور به مسعود فهموند که من متوجه این قضیه شدم و مسعود زد زیرش و گفت اون دختر رابطه ای با من نداره من به دلایلی خانوادش گفتند کمکش کنم دارم کمکش میکنم .این ماجرا به اینجا ختم نشد پریسا که مثلا چشم پوشی کرده بود عوضش چشم و گوشش رو حسابی باز کرده بود و به مسعود گیر میداد دیگه هرجا میرفت راحت نمیخندید و نمیگفت باشه برو . چرا میری و... و از طرفی هم باید حتما عکس میفرستاد که حضور داره اونجا خوب دیگه نتونست مچ بگیره تا اینکه دوست مشترکمون پیام های مسعود رو برای پریسا فرستاد که مسعود در پیام ها خصوصی حرف زده بود با دوست مشترک من و پریسا مجددا این زخم سر باز کرد اینبار پریسا گفت  نمیگذرم و مجدد گیر دادنش به مسعود شروع شد و تو عملیات انتحاری چند شب پیش تمام پیام های اون تبلت و دوست مشترک رو برای مسعود فرستاده و مسعود که قدرت دفاعی رو از دست داده گفته اینجور نیست به جان مادرم قسم درستش میکنم من بهت قول میدم، همه چیز رو درست میکنم . و در نهایت گفته زیر یک سقف رفتیم همه چیز رو درست میکنم برات و..... اخرش هم گفته پریسا اگر بخواهی من میرم از زندگیت فقط چون تو اذیت نشی عملا نتونسته حرفی بزنه .پریسا مونده تو برزخ از طرفی مسعود حسابی ناک اوت شده و الان تلاش میکنه اون اقتدار سابق تو زندگی پریسا رو بدست بیاره از طرفی پریسا انگار چینی دلش زخم خورده و مونده چیکار کنه هم مسعود رو دوست داره هم دلچرکین هم مسعود واقعا قدمی براش برنداشته درسته محبت کرده ولی مالی هیچ چیز حتی یک شاخه گل ....

از طرفی پریسا میگه میخوام باهاش اتمام حجت کنم اگر یک بار دیگه بدونم و چیزی در بیارم دیگه هیچ . از طرفی میگه همین الان تمامش کنم و......

منهم موندم چی بگم تمام ماجرا همین بود پریسای صبور و مقتدر من تبدیلل شده به دختر بچه که هر لحظه اشکش دم مشکش هست و داره گریه میکنه غصه داره ...دیشب نتونستم باهاش حرف بزنم صبح صداش در نمی اومد میگه چند شبه نخوابیدم پرهام رو بغل کردم وبا خودم فکر میکنم چرا اینجور شد زندگیم اون از شوهر مرحومم که اینقدر به جوونیش نازید عاقل نبود فکر اینده من کنه و عملا زندگیم به فنا داد حالا که میخوام بسازم با این همه سختی حق من نیست اگر مسعود هوس ران بیاد تو زندگیم و.....

از طرفی میگه مسعود رو دوست دارم و خوب با یک بچه یتیم همین که قبولش کرده خودش خیلی هست و

دوست من گرفتار منطق و عشق و عقل  . منم واقعا نمیدونم چی بهش بگم ؟ پریسا میخواد تا اخر هفته ی طرفه کنه با مسعود یا رومی رومی یا زنگی زنگی .....

گاهی منم از تموم شدن این رابطه میترسم از اسیبی پریسا میبینه گاه ی میگم نباید زخم بخوره باید بیخیال شه ..من که موندم چی بگم شما یاری برسونید

نظرات 10 + ارسال نظر
نازلی چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 ساعت 13:38 http://www.n-nikan.blogsky.com

شنیدی میگن هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره ؟
حکایت مسعود خانه
عین زندگی تورو دوست منم تجربه کرد و من آخر راهش دیدم
مرد اگر زنی رو واقعا بخواد خودش از خرج کردن براش لذت میبره . هرچقدر کم و دست و بالش بسته باشه
این آقا بیشتر از دوستت به پول اون علاقه داره
اینو با اطمینان بهت میگم که این خیانتها و لغزشها بارها و بارها تکرار خواهد شد
اگر دوستت چشم میپوشه بخاطر وابستگی و ترس از تنهایی هست
وقتی که میگه همین که منو با یک بچه قبول کرده خوبه ، خودش نشوندهنده اینه که ترس تنهایی احاطه اش کرده
خیلی از ما خانمها بخاطر همین ترس تن به رابطه های اشتباه میدیم و روح و روانمون نابود میکنیم
من اگر جای دوستت بودم هرگز با این آدم ازدواج نمیکردم .ترجیح میدادم کات کنم یا نهایتا همینظور بمونم بدون ازدواج . تازه ساپورت مالیش هم ابدا نمیکردم

منم نظرم همین ولی خوب متاسفانه زنها وقتی میان پایه گذاری میکنند یک سری روابط عاطفی رو کندن براشون سخته

غریبه جمعه 22 اردیبهشت 1396 ساعت 19:25

سلام
نظر من کاملا منطبق با نظر محمد است چون هر دو مرد هستیم و عادات مردانه را خوب می شناسیم
هیچ مردی نیست که در مقابل یک زن که به او اظهار محبت کند پایش نلرزد جنسیت مرد با زن خیلی فرق داره به خاطر همین تفاوت جنسیت است که خداوند تعدد زوج را برایش حلال کرده است
به نظر من این قضیه به قول شما زیاد مهم نیست
بلکه شق دوم که خرج نکردن و سو استفاده ی مالی است که مهم است این مسئله صد در صد در زندگی آینده اش باعث تنش می شود چون وقتی زیر یک سقف بروند احساس عاشقانه کم رنگ می شود و تازه چشم آدم باز می شود و آنوقت اختلاف شکل می گیرد
به نظر من این رابطه باید قطع بشود مگر اینکه تا آخر عمر دوست شما هزینه ی زندگی را تقبل کند

سلام . ممنون از نظر خوبتون .بله این بخش سواستفاده مالی خیلی مهم تره
گفتم تصمیمش رو بگیره

اعظم 46 جمعه 22 اردیبهشت 1396 ساعت 11:56

وقتی خانم ها براش سر ودست می شکنن براچی بره کار کنه پس انداز کنه ویا خرج کنه

اون فهمیده خانم ها با حرف خر می شن (ببخشید) پس فقط لفظی محبت می کنه وخانم های اطرافش سیر آب می شن

اگه دوستت نیاز به محبت داره اگه عاقله باید کم کم با سیاست بدون خرج کردن هزینه وحتی پس گرفتن پول هاش یواش یواش کات کنه واگر نیاز شدید عاطفی داره می تونه همسر موقت باشه بدون هیچ گونه هزینه کردی
که آرامشش به هم نخوره ودر غیر این صورت دوست شما حکم یه بانک رو داره برا استفاده مالی ویه عروسک برا رفع سایر نیازها وهیچ جایگاهی در نزد اون آقا نداره وکاملا خودش رو بی ارزش کرده از قدیم گفتن زنی که خرج نداره ارج نداره (اینکه پول دستی هم بهش می ده)

اخ که گل گفتی مشکل از ما زنها خودمون ماباید اول خودمون رو اصلاح کنیم

دل آرام پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1396 ساعت 10:34

اول کل هزینه ها رو پس بگیره، بگه به شرطی می بخشمت که هزینه ها رو بدی، بعدش که گرفت، کات کنه
چی رو می خواد جبران کنه؟ وقتی خرج نمیکنه یعنی رابطه اش با اون دختره جدی تره داره اون ور خرج میکنه و از پریسا میگیره میده به اون

پیشنهاد خوبیه ...نه انگار واسه اونم خرج نمیکنه

سرخی خانم چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 ساعت 22:25 http://www.sorkhikhanoom.blogfa.com

سلام سانیا جان. من از ۱۴ سالگی تو ایران زندگی نکردم برای همین ممکنه که نظر من با خانم هایی که تو ایران و با شرایط ایران زندگی کردن فرق بکنه . به نظر من زندگیی که قراره با عدم اطمینان شروع بشه زندگی نیست. کسی که اینقدر نمیشه بهش اطمینان کرد و باید هرجا میره عکسی بفرست ارزش ازدواج کردن نداره... راستش به نظر من پرهام با یه مادر اروم خیلی بهتر بزرگ میشه تا اینکه اسم یک پدر باشه ولی مادرش همیشه نگران باشه. کسی که این کارها رو میکنه همیشه خواهد کرد و عوض نمیشه. در ضمن تا اینجای رابطه به نظر میرسه به هر دلیلی این آقا از نظر مالی هم کمکی برای پریسا نیست. اگر قرار طرف آدم نه قابل اطمینان باشه نه بتونه به عنوان یک مرد از لحاظ مالی زندگی رو ساپورت کنه به نظر من حضورش میشه فقط وجود یه آقا بالا سر. من از ارتباط ها و ازدواج های ایران خیلی خبر ندارم ولی هر مرد ایرانی هم این نیاز رو نداره که با زنی صحبت کنه به غیر از زن خودش. آرزوی بهترین ها رو براشون دارم

ممنون عزیزم ..منم معتقدم خیانت خیانت هست و چاره ای نیست بر اون مگر اینکه واقعا پریسا رو بخواد و روابط مربوط به قبل بوده باشه و بخواد جبران مافات کنه اونم الان نه بعدا

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 ساعت 18:48

مسعود میدونه پریسا دوستش داره و برا دوست داشتنش همه جوره باهاش راه میاد .این مرد و این انتخاب اشتباهه .طرف داره عملا در دوستی خیانت می کنه میخواد بعدا زیر یک سقف جبرانش کنه ؟!!!!!!!!! چی رو جبران کنه ؟! پریدن با زن های دیگه رو ؟! فردا بر نمی گرده به پریسا بگه همینه که هست از اول میدونستی من اینجورم قبول کردی از این به بعد هم میخوای قبول کن نمیخوای به سلامت .دوست شما داره محبت رو گدایی می کنه .به قیمت گزافی هم داره این کار رو می کنه .بگو الان کنارش بزاره خیلی بهتره تا بعدا همه چیزش رو ببازه .اگه اون مرده و واقعا پریسا رو میخواد با کنار گذاشتنش برا پریسا هزار کار می کنه اینجوره که میشه اون و علاقش رو محک زد.در غیر این صورت دوستت فقط بازیچه اون مرد شده و اسبابی برا پر کردن جیبش فقط همین

بله متاسفانه مسعودد از علاقه پریسا مطمین و همین پرروش کرده شاید متاسفانه گیر میکنم در این ماجرا عجیب

پری چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 ساعت 14:30 http://mavatorobche.persianblog.ir

سلام سانیا جان.به نظرم مسعود مشکل روانی داره.به دوستت بگو حتما با یه مشاور صحبت کنه .

سلام عزیزم چی بگم والا من قضاوت نمیکنم شاید اونم دلیل داره برا رفتارش

محمد چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 ساعت 12:50

سلام سانیاجان این طنز را گذاشتم..امیدوارم مقبول افتد
ادب شوهر توسط زن داعشی + خخخخخ
یه زنی میگفت: فهمیدم شوهرم با یه دختری تو فیس بوک پی ام بازی میکردن،

دختره اسم خودشو گذاشته (پروانه طلایی)

پی ام هاشونو چک کردم دیدم به همدیگه حرفهای قشنگ و عاشقانه میزنن

و قرار ازدواج گذاشتن.

شوهرم تو فیسبوک اسم خودشو گذاشته(پسر دنیا دیده)

یه فکری تو سرم زد که ازش انتقام بگیرم...

رفتم تو فیس بوک برای خودم یه پروفایل درست کردم و اسم خودمو گذاشتم(ابو القعقاع)
تو پروفایلم کلی متن و فیلم های ترسناک درباره قتل و آتش زدن آدمها و گردن زدن گذاشتم

و بعد یه متن برای شوهرم فرستادم نوشتم: این دختر که اسمش پروانه طلایی هست، زن منه

و من از دار و دسته داعش هستم و از تو همه چی میدونم،

اسمش و اسم مادرش و اسم همه خواهر برادراش و کجا ساکنه کجا کار میکنه رو بهش گفتم

و بهش گفتم به خدا قسم اگر تو رو دوباره تو فیس بوک ببینم گردنتو در جا میزنم...

خلاصه روز بعد دیدم صورتش سرخ و زرد شده و از خونه اصلا بیرون نمیرفت

فیس بوک، واتساپ، اینستاگرام و بقیه برنامه های چت رو حذف کرد و یه گوشی ساده خرید!

هر چند لحظه میره و میاد تو هال خونمون و میگه اذان عصر کی میگن!
خدا شاهده هدایتش کردم

.

.

.
میگن شیطان دو ترم برای تمرین پیش این خانم ثبت نام کرده!

سلام ممنونم .خدایی با حال بود میگم همین کاررو بکنه

محمد چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 ساعت 12:32

سلام سانیا خانم این مورد شما چند بخش دارد
1-اصلا نمی خوام جانب داری کنم صرفا نظرم را می گم .خودم اعتراف می کنم بااینکه سالهاست دارای زندگی وخانواده هستم اما 2 مورد توتلگرامم هست که اگر همسرم بفهمد .می دانم بسیار بد برخورد می کند. چیزی که خانمها ازش متنفرن...اما این با عث نشده من نسبت به زندگیم سرد بشوم...یک جور نیاز زاتی مردانست که اغلب دارن واونی که میگه ندارم یا دروغ میگه یا دست گربه به گوشت نمی رسه ویا احتمالا پسر پیغمبره.....
پس مسعود هوس باز وجود داره همان طور که الان هوا روشنه ومن دارم این رو تایپ می کنم ....پریسا خودش باید مسعودرا طوری بارش بیاره از این باب که مسعود رغبتی نداشته باشه بره پی این کارها ...ببخشید رک رک حرف می زنم با قسم وایه و قول دادن نمیشه طرف را برحذر کرد ....مرد باید یا انقدر مشغله فکری .کاری. ذهنی .ووو..داشته باشه ...وگرنه هرچه پیش اید خوش اید...همه ملت هم اخلاقا قانون نوشته ای ندارن که که سر به راه باشن ...نیاز مرد با زن فرق داره ...پریسا باید طوری عمل کنه که طرف روحش پر ولبریز شه نره دنبال اون کارها...می دونم باب میلت نیست سانیا جان اما واقعیت داره...میشه بهش بگی مرد هرزه..یا غیر اخلاق مدار ..یا بی بندوبار...اما اکثرا اینطورین دیگه ...باز هم مطلب دارم بذارم اما بعدا خسته شدم
یا پر

سلام من تصمیم گیرنده نیستم بدون اعمال نظرم نظرتون رو عمومی میکنم دوستان ببینند و بخصوص پریسا

اذر چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 ساعت 11:46 http://azar1394.blogfa.com

شروع زندگی با بی اعتمادی خیلی بده .به خصوص پریسا یکبار زندگیشو از دست داده و تحمل یک ضربه دیگه بدتر خواهد بود .
الان واقعا هیچ اعتمادی نمیشه به مسعود داشت .خیانت توجیح نداره .اینکه مثلا برن زیر یک سقف دیگه خیانت نخواهد کرد قانع کننده نیست.
طلاق و یا داشتن زندگی که تو ش خیانته خیلی سختتر از بهم زدن نامزدیه.
اینکه هزینه مالی نکرده مسعود و تازه حمایت مالی هم شده جای تامل داره..
یا کات کنه ویا ی زمان طولانی از هم فاصله بگیرن ..مسعود باید جبران کنه و البته واقعا از کارش پشیمون باشه

ممنون اذر جان از نظر جامعت .و منم معتقدم باید برخوردی با مسعود بشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.