میگما لابد من خسته ام ...
تعطیلات خرداد رو سفر مشهد رو لغو کردم و نشستم تو خونه خیلی از دوستان و اشنایان سفر بودند بنابراین من حسابی با خودم و سنجد مشغول بودم البته یکی دوتا از دوستان بودند که اومدند پیشم عملا افطار و شام بقیه اش رو من و سنجد باهم بودیم .دوشب رو هم رفتیم شام بیرون که حسابی به سنجد خوش گذشت و این چند روز هردو مارو تنبل کرد .امروز خسته ام هنوز اومدم سرکار ولی باز خوابم میاد
من باید یک ماه بخوابم تا خوب شم وگرنه نمیشم والا
کلی کار عقب افتاده دارم که باید انجام بدم و حسابی هم درگیرشون میشم . برا اخر هفته گذاشتم کلی برنامه که باید اجرا کنم
خدایا ممنونم ممنون برای خیلی چیزها برای اینکه توان کارکردن دادی برای اینکه من رو در پناه خودت نگه میداری خدایا دستم گرفته یا رهایم نکن .
خدای مهربون من شکر میکنم برا همه چیز
برا چالشهایی که دستم رو میگیری و روز به روز داری تقویتم میکنی ممنونم ای مهربان خدای من
به قول آقای قرائتی معلم خوب آن کسی است وقتی رادیو اعلام می کند فردا تعطیل است نگوید آخ جون !
اما سنجد صد در صد به این تعطیلات می گوید آخ جون
خلاصه ای سه چهار روز حسابی حال کرده یکی اش اینکه صبح زود به مهد نرفته و در آغوش مادر لم داده است !
سلام . دقیقا همین اخ جون رو میگفت وروجک
من که بهم خیلی سخت گذشت دو روز تعطیلی رو
آنقدر که دیروز و امروز موندم خونه توانایی بیرون رفتن نداشتم
عزیزم فشارکاری روانی زیاد میشه دیگه این استراحت و تعطیلی ها نمی تونه اروم کنه ادم رو ...
نیاز به استراحت های با روان اسوده هست
خدا رو شکر این تعطیلات فرصتی شد تایم بیشتری با گل پسرت باشی ان شاالله لحظه های زندگیت پر باشه از ارامش و شادی و سلامتی
ممنون عزیزم از لطفت . اره واقعا خوب فرصتی بود .همچنین برای شما هم پر از شادی باشه
سنجد رو ببوس
دست بوس عزیزم .گل دخترت رو هم ببوس