امد نشانی که منتظر بودمش.....

گفته بودم بهتون نمی نویسم تا اخبار خوشایند نیاد. خوب واسه خبر دادن باید برگردم به چند ماه قبل  راهی و من درگیرو دار بودیم اون. وکیلی معرفی کرده بود تو شهر ما که از من به جرم آدم ربائی شکایت کنه و خوب نتیجه نگرفت و نقشه اش نقش برآب شد که ماجراش بس طولانیه اینجا کوتاه میگم. از طریق آشنایی متوجه شدم و با تهدید و ....راهی بیخیال شد بعد پروسه طلاق رو سپرد به اون وکیل که اونم یک آدم خونسرد و البته ناکارآمد و با کلی اطلاعات غلط،من رو کشوندن و هیچ کاری انجام نشد چون عملا حضور هردونفرمارو تو جلسات دادگاه میخواست و این غیر ممکن بود تقریبا. تو اوج همه این موارد به پیشنهاد دوستی که وکیل هست به راهی پیشنهاد دادم وکالت طلاق به من بده .و بعد پنج سال بهش زنگ زدم صداش رو شنیدم. انگار با یک غریبه حرف میزنم هیچ چیزی در من وجود نداشت راهی موافقت کردکه وکالت طلاق به من بده اما از اونجایی این بیمار روانی رو همه دیگه شناختیم .چند بار گفت فرستادم درصورتی دروغ بود .هرروز دعامیکردم فقط وکالت رو بفرسته و البته که اون نمیفرستاد و.من و این دوست بینوا دیگه مونده بودیم چیکار کنیم دراین حد بیمار که به وکیل پیام میداد آدرس بده فردا شب وکالت دستت بعد دیگه نمیفرستاد یک بار تهدیدش کردم که اگه وکالت و حضانت ندی برمیگردم سر زندگی البته فقط تهدید بود که گفت باشه وکالت میدم و البته باز،نداد این ماجرا دو ماهی ادامه داشت تا اینکه صبر من سر اومد و پیام دادم الهی بمیری که من دیگه طلاق نخوام .اگه اینبار وکالت ندی و .....منم دیگه کار ندارم و برات دردسر درست میکنم. اینجوری بود که پیام داد فردا دست وکیل و البته من و دوست عزیزم ( وکیل ) باورمان نشد و در کمال تعجب واقعا فردا دست وکیل بود .پیش نوش،حضانت هم برام فرستاد و بالاخره تمام استرس ها تمام شد .دادن وکالت طلاق بعد پنج سال برای من یک رویا بود رویای باورنکردنی، بالاخره غول ماجرا شکست .اینگونه بود که دادخواست طلاق داده شد و حالا منتظر نتیجه دادگاه یک طرفه ایم درسته که خیلی اذیت شدم ولی تاهمین جاش هم باورم نمی شد راهی کنار بیاد طبق قرار با دریافت لایحه طلاق حضانت دست وکیل میده و من نفس راحت می کشم .تمام آن نشانه ها همین بود رهایی و آزادی که براش جنگیده بودم آواره شدم و......مصیبت های بسیار. ممنونم برام دعا کردید میدونم با دعای خیر شماها تا اینجا رسیدم و باز هم ممنون اینم منو از دعاهاتون بی نصیب نگذارید .خداروشکر برای همه چیز برای داشتن دوستانی اینچنین مهربان. ....

نظرات 10 + ارسال نظر
مه سو چهارشنبه 15 شهریور 1396 ساعت 17:19 http://mahso.blog.ir

خدا رو شکر....زندگیت پر از آرامش از این به بعد راه...

ممنون.عزیزم توکل به خدا

اذر سه‌شنبه 31 مرداد 1396 ساعت 21:25

زنده باد...
پر از ارامش باشی

ممنون توکل به خدا

دانیال دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت 08:31

یعنی الان می تونیم بیایم خواستگاری

خخخخخ.تازه دارم نجات پیدا میکنم ها.نمیذارند نفس بکشم

غریبه جمعه 27 مرداد 1396 ساعت 19:38

امیدوارم همان آرامشی که دنبالش بودی بدست بیاوری
پنج سال صبر و حوصله و استرس برای بدست آوردن آزادی زمان بسیار طولانی است
آرزوی خوشبختی و کامیابی برایت دارم

ممنون .انشاالله توکل به خدا .صبر رو خدا داد و حال نتیجه اون صبر ممنونشم

الی پنج‌شنبه 26 مرداد 1396 ساعت 11:14 http://elhamsculptor.blogsky.com/

امیدوارم به آرامش در زندگیت برسی

مرسی عزیزم همچنین

اعظم 46 چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت 23:16

سلام خدارو شکر که از استرس رها شدی

سلام ممنون عزیزم

سارا چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت 12:23

امیدوارم از این به بعد هر چی خوبی و خوشی تو دنیا هست بیاد سراغت

ممنون عزیزم همچنین برای شما

نازلی چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت 08:43 http://www.n-nikan.blogsky.com

وای چقدر خوشحال شدم
نگفتی بهم
الان خوندم شوکه شدم
پیش بسوی روزهای خوب

خواستم سورپرایز بشی .شوخی کردم وقت نشد .نمیخواستم ذهنت درگیر بشه

سمر چهارشنبه 25 مرداد 1396 ساعت 06:06

آزاد شدنت مبارک. خوشحالم که از این به بعد راحت تر زندگی میکنی....

مرسی عزیزم

دل آرام سه‌شنبه 24 مرداد 1396 ساعت 14:58

ایشالا خیره

انشالله

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.