تصمیم مهم من .......اخبار شادی و غم

گفته بودم از گرفتاری عجیبم . از لحظه های پر از استرس و ترس و اضطرابم ولی چیزی که خیلی ازارم میده اینه که من تنهام واقعا تنها .....

خودم یاد فیلم ستایش افتادم اما ستایشم یک پدر داشت با پدر بزرگی که واقعا کمکش کرد اگر اون زن سواد من رو نداشت تجربه کاری من رو نداشت ولی پول و پناه داشت چیزی که من ندارم .

اخرین تصمیم من برای اینکه خیلی هم غیر قانونی نباشه تغییر محل زندگی هست .

البته هنوز دارم روش فکر میکنم و اینکه شرکتی که دارم کار میکنم بپذیره تا بیمه من از اینجا رد بشه یک جورهایی ر گم کردن و از طرف دیگه بردن سنجد به شهری مثل تهران انگار تو سیلاب گم شدن هست . البته دلیل تهران رفتن  انتخاب تهران میزان بالای درامد و خوب وجود کار هست چیزی که تو هیچ شهر دیگه ای قابل اجرا نیست . هرچند طی مراحلی که نگاه کردم اجاره خونه تهران بالا هست . و البته هزینه مهد کودک

ولی بقیه هزینه ها رو میتونم سرشکن کنم. اما این وسط هنوز معضل کار پابرجاست که خوب اینجا یک موضوعی در درجه اهمیت قرار میگیره من باید کاری پیدا کنم که اولا ثابت باشه در ثانی بتونم درامد خوبی داشته باشم واسه روزهای اینده و سالهای اینده که پسرم بزرگ میشه چند نفر سفارش کردم و خوب قول همکاری دادند بهم و قراره تو هفته اینده خبر بدهند.

البته منهای تمام استرس ها و اضطرابها یک غم و یک شادی نشسته تو دلم . هر دوتاش براتون میگم .

اولین غم اینه که من چند روزیه خونه نمیرم خونه مادر دوستم میرم دوستم ازدواج کرده و خونه خودش هست و خوب قبل ازدواجش یک سال خونه من میومد و میرفت و الان نمیخوام بگم چه کارها کردم  و از اونجایی که ایشون وبلاگ دارند و البته در جریان نیس که من وبش رو میدونم دیدم از بودن من خونه مادرش ناراحته به حدی که بیشعور خطاب شدم و متنش این بود که برنامه خودم و خانوادم به هم ریخته ... اصلا جای این نیست بگم من خیلی رعایت افراد میکنم اصلا جای این نیست بگم خواهر ایشون وقتی مشکل داشت به همه جا زدم و کمکشون کردم ....

اصلا جای اینها نیست خدایی هست . منم میخواستم نیکی نکنم الان هم توقع نداشته باشم و لی خوب خیلی دل گیرم . بیش از اندازه بغض از صبح گلوم رو گرفته راجع به افکار این ادم .....بیخیال خدای منم بزرگه واقعا بزرگه امروز برمیگردم خونه خودم هرچیزی بشه به خودم مربوطه و من حلش میکنم .

راجع به خبر شادی باید بگم وقتی اومدم این خونه صاحب خونه  جدید چند وقت پیش گفت که میخواد خونه بفروشه و اگه وام میتونی جور کنی کنار میام . منم پیگیر بودم اما جدی نبود ولی بالاخره تماس گرفت دیروز و قول 100%داد و قرار شد بریم بیع نامه بنویسیم تا زمانی من بتونم دوتا وام بگیرم و بهش پرداخت کنم پیش پرداخت هم همون مبلغی که به ودیعه پیشش هست ....

و از همه مهم تر که بنگاه قیمت بالاتری گذاشته بود اما ایشون گفتند من زیر فی میدم چون میدونم شماادمدرستی هستی و معتقدم هرنماز تو اون خونه برام ثواب میاره ...

این هم خبر شادی تو این همه غصه و اضطراب و....

اگر بخوام برم تهران هم میخوام وام بگیرم و خونه بخرم که روزی روزگاری شاید برگشتم و خواستم مشهد زندگی کنم ....

خیلی رحف زدم واسم دعا کنید هرچی خیره پیش بیاد واسم دعا کنید بتونم در مقابل مشکلات بایستم .

خدای من خدای مهربون من میدونم که بهترین ها رو واسم گذاشتی کنار میدونم که هرچیزی به خیر و صلاح بوده که اتفاق بیافته تمام اینها رو میدونم و شاکرم خدایا برای همه چیز ممنونم خدای مهربون من شکر بابت وجود سنجد شیرین زبون ازت میخوام واسم نگهش داری و به من ببخشیش

راهنمایی کنید

دوستان عزیز و همراهان من . هرفکری که به نظرتون میرسه برای از این وضعیت لطفا بگین . ممنون میشم

فقط در نظر بگیرین من قصد ندارم سنجد رو به اون مرد نه نشون بدم و نه تحویل ...

فقط چه جوری اون مرد دستش بهم نرسه . قانونی و غیر قانونی اگر هم کسی خواست خصوصی پیام بذاره بگه که من عمومیش نکنم . ممنون میشم دوستان

واقعا نیازمند راهنمایی همتون هستم  .

برام دعا هم بکنید خیلی زیاد که نیازمند هستم ممنون

دعایم کنید عجیب گرفتارم

برام دعا کنید دوستان . اون مردک دوباره پیام دادو اینبار زنگ زد هیچ تماس یاپیامی رو در حال حاضر جواب ندادم . تو این تعطیلات با اینکه مهمون داشتم و دوستهام اومده بودند قشنگ تعطیلات کوفتم شد. چون با استرس و گریه همرام بود گفته مشهدم میخوام بچم ببینم و ازت میگیرم حتی خدا هم نمی تونه جلوم بگیره .

اینجا میخوام یک چیز بگم خدایا خدای مهربون من به تو وبزرگی و کرامتت ایمان دارم میدونم که خودت نگه دار من هستی میدونم که خیرو صلاح من رو میخواهی خدای من خدای مهربون من خودت کمکم کن خدایا من جز تو کسی رو ندارم و تو تنها پناه و پشت من هستی . خدایا دست دعا به سوی تو دارم خدایا تو این دنیای به این بزرگی یک جای امن به من و بچم بده همین جایی که دست هیچ کس بهمون نرسه خدایا کمکم کن . خدایا دستهام بگیر . من نیازمند تو هستم و بس

بچم بردم جای امن خودم هم اومدم سر کار دوستان واسم دعا کنید خواهش میکنم از صاحب ماهی که گذشت واسم بخواهید که کمکم کنه و توان بده برای محافظت از بچم خدایا ... صدام بشنو همین

به فریاد برس خدا

 

دوستان گفته بودم این ادم  میخواد تهدیدم کنه این ادم میخواد باج بگره دیدین حرفم درست بود .

تو تلگرام پیام داده که میخواد بیاد سنجد بگیره . خدایا کجا نشستی ؟ خیلی سخته ببینی من ارامش دارم؟ خیلی سخته ببینی دارم زندگیم  میکنم ؟ خیلی سخته خدایا؟

خدایا کمکم کن من سنجدم رو از تو میخوام . خدایا مگه شب قدر گریه نکردم که بچم رو به من ببخش . خدایا کجا وایستادی...............

خدایا اینقدر سخته بخشیدن سنجد به من ؟

خدایا من منتظر معجزت هستم مثل همیشه .........................

خدایا ...

ماموریت من و روزهای .....


ماموریت اجباری افتاده به گردن من ...

تو این ماه رمضون واقعا سفر رفتن سخته واسم . هرچند یک روزه هست و روز سه شنبه میرم و تا شب برمیگردم ولی چون سنجد رو نمی برم استرس دارم و ناراحتم . یک ماموریت فورس ماژور و کاملا مسخره که من مطمئنم نتیجه ای نخواهد داشت . و از اون طرف هم یک مقدار از بن نقدی ماه رمضان رو نگه داشته بودند که افطاری بدهند متاسفانه افطاری مونده واسه 5 شنبه که خوب من مهمون دارم و دوستانم دارند میان و نمیتونم تو افطاری باشم. واقعا ناراحتم از تمام اینها .....

خدایا خدای مهربون من خودت این سفر را اسان کن و از طرف دیگه کمک کن به پسر گلم سخت نگذره وقتی نیستم خدایا من به تو امید دارم و توکل میکنم .

امروز با اون دوستی که مشکل مدرک داشت صحبت کردم میگفت تو جریانات کلی پشت سر من حرف زدند اینها اینقدر بی شخصیت هستند که با خودشون نمی گند من یک خانم هستم و ایشون هم دانشگاهی من بوده و قطعا پیشش ابرو دارم و میشینند بعد از 2 سال بدگویی من میکنند . خدایا کجایی؟ خدایا نمیخواهی نشون بدی؟ خدایا نمیخواهی جواب اینها رو بدی؟ خدایا باز هم سکوت کنم من که کاری با اینها ندارم خدایا تو شاهدی و میدونی که من چی دارم میکشم خدایا کمکم کن . ...

خدایا مگه نگفتی معالصابرین . مگه نگفتی تو با صابرینی پس چی شد؟ بیشتر از این صبوری کنم؟ چقدر دیگه تا کجا ....

خدای من خدای مهربون من توکل به تو دارم خودت کمکم کن ...