ماراتن زندگی

برا نوشتن واقعا احساس خجالت دارم و عذر میخوام از اینکه نیستم

من دوستان خوبی تو این دنیای وبلاگ یافتم هرچند با توجه به معضلات زیاد و البته شبکههای مجازی دیگه حضور اینجا کم شده اما همه تلاشم اینه که دوستانم رو داشته باشم

حالا دوستانی اینستا نیستند یا تلگرام ندارن بالاخره حق اب و گل بیشتر دارن

من همچنان در دوی ماراتن زندگی حرکت دارم

اگر خدا بخواد با سرعتی که دارم پیش میرم خیلی سریع میتونم درسم تمام بشه

من همه عملیها رو میرم و با فشردگی فراوان

تمام مقالاتی باید ارائه بدم رو اماده میکنم و پایان نامه این جان جانان حسابی داره من رو میخوره از تو . موضوع کاملا تایید شده و من مموندم و دنیایی کار سنجدک من نفر ائول زبان شده و هی هرروز میخواد زبان رو برا من بگه من باهاش کار کنم

گوشیم پوکیده و قشنگ رو اعصابم

کارم زیاد شده و مجبورم خودم رو برسونم حتی دیگه به مهمونی و مهمون و رفت و امد نمیرسم میدونم خیلی بد ولی واقعا فرصت ندارم

یکی از استادها پیشنهاد داده برا ادامه تحصیل که رها کن خودت رو استعداد داری ادامه بده نمیدونم من رو چی دیدن گوله فسفر ؟؟؟؟؟؟ولی واقعا من توان رو در خودم نمیبینم حداقل تو ایران نمیبینم

امتحان دادن و درگیر پژوهش و درس تو مقطع بعد دکتری واقعا انرژی میطلبه  و من نمیتونم این رو داشته باشم

شاید هم اشتباه میکنم مدتی استراحت کنم خوب میشه ازمون برااردیبهشت هست و همه اصرار دارند من اماده باشم

نمی دونم شاید هم شدم فعلا درحد پیشنهاد و فکر هست اهان یادم رفت بگم چند تا پیشنهاد کاری دارم خوبه شاید انجام دادم

منتظر تحولی بزرگ تو زندگیم هستم یک تحول پررونق

تا اطلاع ثانوی قصد ازدواجم ندارم گفته باشم

اینم بگم باز سیل پیشنهادات سرازیر بشه . والا نمیگیم کسی پیشنهاد نمیده بگم قصد درس خواندن دارم شاید فرجی شد

روز همه دوستان بخیر

فروهر جان اگر اینجا رو میخونی ممنون زا پیشنهادت عزیزم عالی

در تمام این روزها و هرروز واقعا شاکر و سپاسگذار خدایی هستم بس مهربان که همیشه یارو یاور من بوده و هست خدایا ممنونم برا همه چیز