تلاش های من و راه به هیچ جا نبردنم

توی این هفته کاری حسابی شروع بودم ،روز دوشنبه که تماس گرفت پیگیری کن من ممنوع الورودنشم بتونم بیام پیش شما من دف میکنم و ... و بعدم فحش و ... طبق معمول و بعد اون من رفتم و برگه تاییدیه اجازه کارم رو گرفتم و رفتم خونه حسابی اذیت شده بودم از لحاظ روانی روز سه شنبه هم بدو بدو مدرک رو بردم برای ارائه به وزارت کار مربوطه و خوب اونها هم برگه دادن که برم و ده رو زدیگه بیام دانشگاه رفته بودم و حالا هنوز یک مرحله مونده بود 

روز سه شنبه بعد انجام کارم چون عینک سنجد دسته اش خراب شده بود ،رفتم تا دسته عینک رو عوض کنم اول اینکه کلی پرسون پرسون تا رسیدم به مرکز عینک فروشی ها و قبلش دوتا خرید داشتم که کارت بانک کشوری قبلا اونجا بودم یهو کار نکرد توش پول داشتم اما نکشید ،یک بار خطا داد دوباره اوکی شد و در نهایت دوباره نکشید پول نقد داشتم داده بودم فکر کردم مشکل از سیستم و رفتم برای عینک سنجد و خوب دسته عینک پیدا نکردم و مجبور شدم عینک جدید بخرم هیچ پولی هم توی کیفم نبود ارز رایج این کشور نداشتم  البته ارز قابل چنجی هم نداشتم فقط یک مقدار ارز امارات و .. که قبلا رفته بودم و خریده بودم توی کیفم بود دیدم کارت نمی‌کشه رفتم بانک که اونجا ببینم شاید از خود پرداز بین المللی کشید دیدم نه نمی‌کشه زنگ زدم به مردک که تو رفتی کارت من بستی گفت نه من اونقدر بی وجدان نیستم و ... و من موندم فاصله توخونه زیاد بود بارون می‌بارید و نمیتونستم بیام خونه پول بردارم برم چنج کنم به کارت دیگه که واسه کشور ترکیه بود هم همرام بود اما خوب پول توش نبود 

واقعا ناچار نشتم توی بانک هیچ راهی به ذهنم نمی‌رسید. 

یهو یاد ارزهای امارات افتادم و رفتم ییک صرافی پیدا کردم و اونها رو با یکم لیر ترکیه و یکم از کشور دیگه داشتم دادم و دقیقا اندازه پول عینک شد 

گرفتم و رفتم عینک رو خریدن و آوردم. با مترو رفتم تونه حتی پول آب نداشتم 

اومدم خونه دیدم بانک ایمیل زدا که ما فکر می‌کنیم از کارتت داره سو استفاده می‌شه چک کردم مشخص شد این مرتیکه توی اون کشور غذا با کارت من سفارش داده و من همزمان تو یک کشور دیگه پول برداشت کردم و بانک براش سوال بوده چطور ممکن هم اینجا باشه هم یک کشور دیگه 

متاسفانه اپلیکیشن اینتر نتی سفارش غذا کارت من توش ثبت بوده این مردک هم زحمت نداده کارت توش وارد کنه و مدت دو هفته از کارت من غذا سفارش داده بود .

اینجوری به فنارفتم الان پولم توی بانک گیر کرده و هرچقدر تماس میگیرم و ایمیل میزنم گویا هنوز براشون محرز نشده ممکن شوهر آدم از کارت  زنش غذا بخره .

امروز هم رفتم پیگیری مدرسه سنجد و تونستم اوکی کنم و فرم ها بگیرم که از دوشنبه بتونه بره مدرسه 

متاسفانه من هفته پیش در جریان نبودم  که مدرسه ها باز شده و پیگیری های من متاسفانه نتیجه نداده بود 

امروز خوشبختانه تونستم اونو اوکی کنم . و  برا چشم دکمه و فرفری هر چی گشتم هیچ جایی نبود واقعا داشتم گریه ام می‌گرفت که اومدم نزدیک خونه و شانسی رفتم و دیدم یک مدرسه بین المللی هست و خوشبختانه جا داشت و قرار شد از دوشنبه ببرم مدرسه 

خیالم راحت شده بود که اومدم خونه و یک ساعت بعد زنگ زدن گفتن مدارکت کسری داره و مجدد باید برا دانشگاه ترجمه کنی و بدی 

هزینه ترجمه مجدد و وقتی که رفته و مطمئنم گم کردن مدرک رو الان مجدد میخوان .به کنار تایمی  که باید دوباره بره برا تایید و از اون مهم تر استرس من برا ایران که یک موقع دوباره تایید مدارک رو عقب نندازه همش هست .

مردک هم صبح تا شب زنگ میزنه یا دعوا یا التماس یا فحش و من که موندم چه کنم فقط راحت بشم از دستش 

نظرات 3 + ارسال نظر
سلام جمعه 23 شهریور 1403 ساعت 09:06

با درود
یک پشتبان قوی داری اون هم خدا است
وقتی به بن بست می رسی راهی برایت باز می کند
شوهرت می داند که از عهده خودت بر می آیی به حسابت هر روز چلوکباب با نوشابه سفارش می دهد

سلام
آره خدا بزرگه برای من همیشه یک حرف نیست واقعیتی که واقعا لمس کرده ام هرروز و هر لحظه
آره این دیگه نوبر به خدا به حای اینکه من با کارت اون بزنم اون از کارت من میزنه

غزل سپید جمعه 23 شهریور 1403 ساعت 02:52

عزیزم برای شما آرزوی بهترینها رو دارم. به امید خدا که تا حالا یک مرحله مهم رو گذروندین ، بقیه ش هم درست میشه. خدا قوت بانو

ممنون عزیزم توکل به خدا
ممنون از دعاهای زیباتون

باران جمعه 23 شهریور 1403 ساعت 00:36

حدا قوت.

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد