میدونید به احساسم مطمئنم به حس ششم ایمان دارم چند روز گذشته این سینه من می سوخت میدونید قشنگ خطر رو احساس میکردم و خوب امروز با عکس های تلگرام و الین فهمیدم که کاملا درست بوده اون مرد مشهد بوده نمیدونم الانم هست ایا یا نه؟ هیچی نمیدونم فقط تنها چیزی که میدونم اینه که حدس و گمان اطرافیان اشتباه شد و اون اومده بود مشهد اتفاقا خیلی هم جاهای دیدنی رفته و عکس هاش گذاشته . دیروز برگشتم خونم اون ریسک رو قبول کردم .
میدونید حرف برخورد دوستم خیلی بد بود واقعا دلم شکست اصلا توقع همچین چیزی رو ازش نداشتم چون خودم همچین ادمی نیستم ولی وقتی همچین برخوردی دیدم واقعا دلم شکست . ولی خوب خدا بزرگه منم خدایی دارم.
امروز یک مهمونی دعوتم امیدوارم که به سنجد خوش بگذره بیشتر به خاطر سنجد دارم میرم مهمونی چون نمیخوام این ت خونه موندن ها و تعقیب و گریز ها تو روحیه بچم تاثیر بذاره ...
البته دوستان معتقدند که اون ادم برگشته شهرش و اونجا با اینترنت پرسرعت این عکس ها رو گذاشته ولی باز یک چیز دیگه هست که اگر اینجوری نباشه و هنوز مشهد باشه چه برسر من میاد
خدایا میدونم تو کریمی دل به تو دادم و دل به تو سپردم تو تمام این لحظه ها منتظرم ببینم مثل همیشه چه جوری من رو حفظ میکنی ...
نیازی نیست نگران باشم میدونم که همیشه دستم رو تو مشکلا میگیری و نمیگذاری مشکلی پیش بیاد خدایا برای همه چیز ممنونم
خدایا شکر برای توانی که بهم دادی خدایا شکرت برای وجود سنجد عزیزم . خدایا شکرت برای همه چیز .
خدایا کرامتت رو میخوام مثل همیشه
رفتی برگشتی؟
چی شد بالاخره؟
کجا رفتم ؟ از کجا برگشتم
هنوز درگیرم ......
هیچ اتفاق خاصی نیافتاده
سلام سانیا خانوم ...


از فشار زندگی نترسید ، به یاد داشته باشید
فشار ، توده ی زغال سنگ را به الماس تبدیل می کند ...
نگران فردایتان نباشید !
خدای دیروز و امروزتان ، فردا هم هست ...
فردایتان قشنگ ....
سلام . توکل به خدا دارم اما این استرس باز هم عذابم میده
نگران نباش.. همه چی درست میشه..
توکل برخدا . ممنون