رفتن روزهای شلوغ

خوب روزهای شلوغ شرکت تقریبا به انتها رسیده سرمون خلوت شده البته نه در اون حد که خیلی خلوت باشه نه ولی خوب به اندازه ای که بشه سرمون بخارونیم هرچند من هنوز هم خیلی دور و برم شلوغ هستش. و دارم میز و مستندات هفته گذشته رو جمع و جور میکنم هنوز. امتحان دیروز به شکر خدا خوب بود و به التبع خوب همایشی روز جمعه هست که باید برم با وجود سنجد یک مقدار سخت هست و لی چاره ای نیست و همراه با سنجد میرم .کلی برنامه دارم که باید به سرانجام برسه و هنوز جزو برنامه های عقب افتاده هست.

برنامه خرید دارم که خوب پول ندارم فعلا ....

برنامه جمع و جور کردن خونه دارم که هنوز به سرانجام نرسیده . یک سری وسایل اضافی داشتم که با توجه به شرایطم واقعا دیگه به دردم نمی خوره و گذاشتم تو سایت تا فروش بره. و البته چند قلم دیگه هست که باید همین کار بکنم ...

واسه دانشگاه چند تا کتاب باید بگیرم و بخونم حس میکنم اطلاعاتم خوب نیست باید اطلاعاتم رو جمع و جور کنم . و یک نظمی بهشون ببخشم . واسه کارم باید شروع کنم واسه شروع هم میخوام یک وب سایت یا وبلاگ تخصصی بزنم و بتونم از اون طریق هم اطلاعاتم بالا ببرم هم سرو سامان به کارم ببخشم . شرایطم به دکتر گفتم هنوز خبری ازش نشده ....

می دونم اگر اون هم خبر نشه پزشک بعدی  کلینیک بعدی ....

واسه شهریه کلاسهام خیلی به مشکل خوردم و حسابی گیر کردم اما نگران نیستم چون می دونم خدایی هست که حواسش به من هست و خدایی که نگرانم هست و تو تموم این روزها نگه دار من بوده و هست خدایی که داره کمکم میکنه به روش های مختلف و من ممنون و شکر گذارش هستم . خدایی که مهربانترین مهربانان هست.

خدای من خدای مهربون من شکر برای همه چیز برای این روزها . برای شغلم و برای سنجدک مهربون ممنون خدای خوب من


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.