خدا بزرگه . خدا کریمه این رو بارها شنیدم شاید برای همه جالب باشه چرا من همیشه ته حرفهام شکر گذاری دارم ..
خیلی بچه بودم 506 سالم بیشتر نبود یک بابای جهادی که از نظرش مملکتش بیشتر نیاز داره بهش تا زن و بچش .. هرگز خونه نبود همیشه یاتو چنگ بود بعد از جنگ هم رفت تو عمران و ابادانی مثلا .... کاری به اونش ندارم ولی من زیر دست مادری بزرگ شدم که حرفش این بود ورد زبونش خدا کریمه بود . یک نمونه که هیچ وقت یادم نمیره اون موقع شهر ما تازه گاز کشی شده بود و هر خیابونی میخواستند گازش وصل کنند کل شهر رو قطع میکردند روز قبل اومدند اعلام کردند از فردا گاز نداریم ممکنه طول بکشه چند روزی همه همسایه رفتند کپسول گرفتند پیک نیک خریدند و.... مادر من همش میگفت خا کریمه بابا چه خبره مگه بعد هم فوقش دیدیم دو سه روز نیومد گاز رو اجاق درست میکنم غذای اتیشی . البته بماند مادر من کلا مخالف نظر این بود غذا درست کنی بزاری تو یخچال و هرگز این کار نمی کرد غذا باید تازه باشه . بعضیها همون شب رفتند کلی غذا درست کدند مادرم کلا گفت خدا کریمه . ... شام ما رو داد واسه صحانه و چای یک فلاکس اب جوش پر کرد و خوابید کل تدبیرش شد همین فرداهم ما بیدار شدیم نزدیک ظهر گاز وصل بود .... هروقت یاد مادرم می افتم یک امیدی د رمن شکل میگیره .
درسته دارم سختی زیادی میکشم درسته دیگه دارم از بین میرم زیر این سختی ها ولی باز هم خدا بزرگه ..
از چند تا شرکت معتبر که فرم پر کرده بودم تماس گرفتند و رفتم مصاحبه یکیشون خیلی خوب هست و اتفاقا با کسی که کارفرمای اون شرکت هست صحبت کردم اون بنده خداهم زنگ زد یک سفارش ویژه کرد ...
اگهخدابخواد از اول بهمن دیگه میرم جای جدید که امیدوارم جای خوبی باشه خیلی خوب و من بتونم اونجا کار کنم فعلا 3 تا گزینه دارم . که دوتا شون تو مرحله قراردادی اند و یکیشون هنوز نتیجه نگرفته . خودم تمایل به شرکتی که اشنایی با کارش دارم ولی تا ببینم خدا چی میخواد
چک دانشگاه پاس نشده اخر ماه شده این شرکت باز هم بیخیال من هست دارم کم کم اعصابم به هم میریزه واقعا قاطی میکنم ولی تو تموم اینها میگم خدایا خودت میبینی من رو خودت همه چیز رو میدونی پس دل به کرامتت دارم خودم رو خیلی کنترل میکنم که این اشفتگی به سنجدک من تاثیر نزاره ..
سعی میکنم سکوت کنم تو خونه که سنجد بههم نریزه اون که نمی دونه چک دانشگاه مامان یعنی چی ....
ولی باز هم یک جاهایی کم میارم خدایا خدای مهربون من شکر کرده و میکنم به خاطر تمام لطف هایی که در حقم کردی خدای میدونم که حواست هست میدونم که نمی ذاری من شرمنده شم خدا یمیدونم و منتظر دست کرامتت هستم خدا یممنونم برای همه چیز
ماشین خیلی تیز و سنگین بود دادمش تا یک سبک بیاره واسم چند روزی باید بی ماشین بمونم . البته بنده خدا نمی برد تا ماشین بعدی رو بیاره ترسیدم بزنم به جایی و این ماشین کلی خرج رو دستم بذاره ...
این یه خصوصیت خوبه توعه که همیشه شکرگزاری.همه نمیتونن اینطور باشن.من خودم زود زبون به ناشکری باز میکنم
ایشالا این شرکتا به درد بخور باشن
ممنون عزیزم . وقتی شکر میکنم حس بهتری دارم تا ناشکری . انشالله توکل به خدا که خوب باشند
به قول بعضی ها این هم می گذرد
من همیشه وقایع زندگی را به دو دسته تقسیم می کنم
خاطرات بد و خوب
سختی ها در خاطره های بد قرار می گیرد
و خودم به خودم میگم این هم می گذرد و خاطره بدش باقی
می ماند
ایم نیز بگذرد ولی چه جور بگذرد توکل به خدا ببینیم چی پیش میاد
تو جواب همه ی این ایمان و اعتقادت رو میگیری همین طور که تا الان گرفتی.
یادگاری خیلی خوبی از مامانت داری عزیزم.
توکل به خدا عزیزم