اموزه هایی که دینش به خطر افتاد

تو تموم مشکلاتی که من تو زندگیم دارم یک مشکل هست به اسم مردان سواستفاده گر و گرگ که کلا برای زن تنها دندون تیز کردند . من قبلا ادم کم حرفی بودم و خیلی رک نبودم بخوام حرفم بزنم ولی الان نه زیادی زیونم دراز شده گاهی دوستانم ترمز دستی میکشند به رفتار من . نه اینکه بی ادب باشم نه .. با خانم ها اتفاقا خیلی خوبم دوستان خانم رو خیلی دوست دارم البته دوستان اقاییی که دارم و از طریق همسراشون باهاشون رفت و امد دارم برام حکم برادر و دوست دارند و خدا رو شکر میدونند حریم من کجاست . ولی روی صحبتم به مردانی هست که یک جورهایی میخوان  سر صحبت رو باهام باز کنند .. 

من نه خیلی زیبام نه خیلی خوش تیپ و نه اونقدر افسانه ای که چشم هر مردی رو خیره کنم اما یک امتیاز ویژه دارم که مردان طماع رو خوب به سمتم میکشونه و اون یک زن تنها با خونه مجردی که دارم  ... گزینه مناسبی هستم برای هوس الودگان . این معضل تو مشهد هم بود و من قبل چند موردش رو گفته بودم . البته مدتی بود کلا دست و پای ادمهای دورو برم جمع کرده بودم و خیلی از اون افراد به قول خودشون دیگه چشم ازم برداشته بودند و فقط در حد همکار یادوست معمولی که کاری داشته باشیم از نظر اطلاعات فنی و یا جدیدا هم پزشکی بهم مراجعه کردند یا تماس گرفتند ...

و خوب در این میان یک شخصی بود که خیلی هم ادعای مذهب و دین میکنه  من اصلا قصد توهین به کسی ندارم ولی اونی که به من میگه با اموزه های دینی من نمی خونه نباید اینقدر طمع داشته باشه . این اقا شرایط کاری خوبی داره با وزارتی که من قبلا در ارتباط بودم سمت خوبی هم داره . من از قبل میشناختم و حتی تو مشهد که بودم ایشون مشهد اومدند من سریع عکس العمل نشون دادم و ایشون نشستند سرجاشون . از اونجایی که تهران ساکن هستند چند وقت پیش شنیده بود اومدم تهران . تماس گرفتند وابراز خوشحالی کردند و گفتند اتفاقا مشکل دارم منم ادرس کلینیک دادم و نه خونه رو . که گفت امکان نداره بیام خونه منم رک گفتم خونه فقط بیمار خانم قبول میکنم واقا شرمنده ...

اومد کلینیک و خوب درمان انجام شد و بعدش چند باری زنگ زد تا اینکه برگشت به من گفت من با اموزه های دینیم سازگار نیست که به شما فکر کنم بیا محرم من بشوکه فکر کردن بهت حلال باشه (من عصبانی بودم دود از کلم بلند شد) ولی خوب ایشون 12 سال از من بزرگتره برگردم چی بگم بهش . سکوت کردم و گفتم دلیلی نمی بینم  شما به من فکر کنید برگشته میگه نه من اومدم درمان پیش شما واقعا دیگه همش بهت فکر میکنم نمازم اشتباه هست . گفتم مسائل شما ربطی به من نداره . چند روزی زنگ نزد تا اینکه مجدد اومد کلینیک و من اینبار سردتر از قبل برخورد کردم و راهی کردم که برند ... 

تماس ایشون ادامه داشت و جواب سربالای من  همین طور   دیدم نه نمیشه با این اقا کج دار مریض طی کرد بماند که یک جورهایی نمی خواستم ناراحت کنم گفتم شاید کارم به اون وزارت افتاد . چند شب پیش وسط تمام مشکلاتم زنگ زد منم عصبانی شدم گفتم تماس نگیرین شما دارین وقت من میگیرید گفت من مشکلاتت حل میکنم به شرطی .. سکوت کردم گفت محرم بشی . حالا این اقا خانمش استاد دانشگاه هست سه تا بچه داره ...

دیگه دیدم نه زیادی رو دادم بهش هیچی نگفتم گفتم بعدا خبرت میکنم .امروز صبح رفتم محل کارشو وبا کلی پارتی بازی وقت ملاقات گرفتم و رفتم تو .. خشک شد من رو دید گفتم ببینید اقای .... من نه اون ادمی ام که شما فکر ش بکنید نه حوصله این جنگولک بازیها دارم چند بار مودبانه گفتم از سر راه من کنار برو که نرفتی . واینکه فکر میکنی چون زن  تنها هستم لابد به خاطر مشکلاتم قاطی بازی کثیفت میشم نه شرمندت یک بار دیگه هم تماس بگیری و ایجاد مزاحمت کنی دانشگاه خانمت برام کاری نداره اینقدر هم پیام عاشقانه دارم ازت که کاری نداشته باشه واسم ... برگشتم بیام یک حرفی مونده بود تو دلم برگشتم گفتم قبله ای که عبادت کردی (امسال حج تمتع رفته بود) رو اونقد ربه گند کشیدی دیگه به اون قبله نماز نمیخونم که خدای اون قبله تو رو به قدرت برسونه ومن رو پایین نگه داره برو ببین کجای این دینت خدای تو این دستور داده ..   اون اقا شکل لبو شد منم زودی در رفتم ... البته من خالی بستم نه هرگز سراغ خانمش میرفتم نه اون پیام ها نگه داشته بودم فقط خواستم شر اون ادم از سرم کم کنم . و بهش ثابت کنم اون اموزه های دینیش فقط واسه راهبرد اهداف کثیفش هست ... 

از هیچ عواقبی هم نمی ترسم یکی از دوستانم گفت شاید برات دردسر درست کنه . واسم مهم نیست اون مرد فقط قدرت داره ولی من خدای قدرتمندی دارم ....

این هم ماجرایی که گذاشتم به پایان برسه بعد واستون تعریف کنم .. 

ولی خدایی چرا این مردها اینقدر هوس بازند خدایا میدونم تو هیچ جای دینت این نیست و اینها به نفع خودشون تفسیر میکنندو بس 

نظرات 5 + ارسال نظر

آی منم از این مردای مذهبیه هوسباز حرصم میگیره.منم نمونه شو دارم.یه روز تعریف میکنم ازش
خیلی جرات داری .واقعا آدم اگه از کسی آتو داشته باشه قدرت میفته دستش.تو هم نگران نباش اون بیشتر از تو میترسه و هیچکاری نمیکنه

جرات نه . ولی دلم میخواد خفش کنم

اعظم46 شنبه 26 دی 1394 ساعت 22:48

کاش یه طوری با خانمش صحبت می کردی تا بدونه با چه چونوری(جانوری) طرفه
خودت می دونی که خانم ها از جونشون برا زندگیشون مایه می زارن تا یه خورده با احتیاط برخورد کنه

بیچاره خانمش بیچاره خانم های همه مردهای هوسباز که فقط به جسم اهمیت میدهند ...یعنی خاک تو سر این مردها

yek mard شنبه 26 دی 1394 ساعت 21:59

سلام
چه بخواهی چه نخواهی این مشکل را دارید شما
تنها راهش این است اگر مطلقه هستید با شخص مناسبی ازدواج کنید

سلام .میدونم ممشکل دارم ولی قطعا راهش این نیست من مجدد ازدواج کنم . راه بهترش اینه مردها یکم حیا داشته باشند

غریبه پنج‌شنبه 24 دی 1394 ساعت 13:52

چند وقت پیش بحثی داشتیم راجع به خانم هایی که چندین سال است که تنها زندگی می کنند بدون اینکه صیغه ی طلاق جاری شده باشد آنها می گفتند که اگه فردا طلاق بگیرد می تواند شوهر کند ولی من می گفتم خیر باید همان سه ماه و ده روز عده را نگه دارد او می گفت اگر زن و شوهر چهل روز با هم تماس نداشته باشند خود به خود طلاق جاری شده که من گفتم در هیچ جا من این راه نخوانده ام
اگه در زمان عده صیغه عقدی جاری شود برای همیشه بهم حرام می شوند
بالاخره زیر بار نرفت تا زنگ زدیم به دفتر یکی از مراجع و همه را تایید کرد

ممنون از لطفتون و این تحقیق جامع ولی من نفهمیدم بالاخره این موضوع درست است یعنی بیشتر از 40 روز صیغه عقد باطل می شود؟ یا اینکه کسی که مدتی تنهاست نمی خواهد عده نگه دارد؟ اخر هم نفهمیدم البته به کارم هم نیومده

اذر چهارشنبه 23 دی 1394 ساعت 13:25 http://azar1394.blogfa.com

کاش اینقد ادعای دین نمیکردن و مسئولیت هوسشون رو به عهده میگرفتن
اینقد این موردها زیاد شده که ادم ناخواسته از دین بدش میاد وحس میکنه داره ظلم میشه به وسیله ی دین
اشغال زن وسه تا بچه
دیگه چ مرگشه
خوب تهدیدش کردی مرتیکه رو.اینا از ابرو خیلی میترسن گر چه اکثرن مثل همن
چقد مسخره فکر کردن ....حرامه

کاش ادعا نمی کردند کاش اینقدر شعورشون پایین نبود .....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.