روز مادر و غربت من


میدونید خیلی سخته که ادم یک چیزهایی ببینه و بعد فراموش کنه و بذاره سرپوش بمونه و نخواد هیچ وقت فکر کنه به اونها ...

گفته بودم وقتی باردار بودم با پدری کههمسر و خانوادش از من در اوردند . وقتی بچم دنیا اومد و دکتر گفت سالم . بیشرف به جای شکر خدا میگفت شماها که میگفتین استرس داشته باشه بچش مشکل پیش میاد دیدین هیچی نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اخه یکی نبود بگه مردک بیشعور خوب بود بچم ناقص باشه که تو بفهمی استر سبرای زن حامله بده ؟ اخه به تو میگن مرد میگن ادم .که هنوزم هنوزه ادعا داری مردی چه مردی اخه .....

من گذشته رو کنار گذاشتم و دیگه فکر نمی کنم ولی وقتی میدونم اون استرس ها چه برسر کودکمن اورد هرروز شرمندش میشم . بچه ای که ریفلاکس معده تا 6 ماه داشت ،بعدم یک بار دکتر من رو شست و کنار گذاشت که خانم بچتون به خاطر استرس بارداری و... مسیر حلق و مریش کوچیکه یک جورهایی تنگی مجرای ورودی و این چرت و پرتها یک سری چیزهای ناشناخته ....

که هنوز که هنوزه پسرکم چیزی میپره تو گلوش ... نهبه خاطر لقمه بزرگ حتی لقمههای متوسط سن خودش گیر میکنه و من غذا میدم بهش و همیشه مواظبم و بقیه معتقدند که نمی ذارم بچه مستقل باشه .... در صورتی وقتی خودش میخوره راه گلوش گیر میکنه ....

یا اون یبوست وحشتناک پسری که هنوزم باهاش داره دست و پنجه نرم میکنه و مادری که پابه پاش اشک ریخت و گفتند مال استر سبارداری و بعدم اون اعتیاد مزخرف هست ....

اون مشکل جنسیتی که داره و میگن زنتیکی و اون مرد احمق هرگز نفهمید و نخواهد فهمید ...

خدایا من میگذرم ولی یک جاهایی میخوام بمونم و نگاه کنم که تو چه جوری میخواهی عدالتت رو بذاری . کرامتت برام ثابت شده است ولی این درد ها یکم زیادی زیاده ..مردی کهنفهمید و نخواهد فهمید استرس قرار نیست دست و پای بچه رو کوتاه کنه گاهی قراره اونقدر ریز ازارش بده که مادر هرروز نگاهش کنه و خودش تمام بشه تا پسرک زندگی راحتی داشته باشه..

امروز روز مادره و من نتونستم مرخصی بگیرم ومجبورم بیام سرکار .. دیشب یک دوستم که میدونست من چون تنهام و مادرم هم فوت شده غصه دارم . .. قرار بود همسرش ببرتش سینما و ..... که دوستم اصرار کرده بود و همسرش با روی باز پذیرفته بود اومدند دنبال ما و با هم رفتیم اریکه که سانس ها پر بود و جا نداشت بیخیال شدیم و رفتیم پاساژ گردی و بعدش شام و بدم فرحزاد . مناهل قلیون نیستم ولی با ادمهایی قلیون میکشند مشکل ندارم . یعنی کاری بهشون ندارم. اونجا رفتیم اونها قلیون کشیدندو سنجد با تبلت جدیدش بازی کرد و من چایی خوردم ..... بعدم اومدیم خونه .ممنون بودم از تمامشون که تنهایی من رو پر کردند و بعدش اومدم خونه سنجد رو خوابوندم ..نشستم برنامه خنداونه نگاه کردن و نمی دونم چی شد دیدم تو برنامه طنز من دارم گریه میکنم و اشک میاد از چشم هام . من کسی رو ندارم که تبریک بگه یا کادو بخره . فرزندم هم کوچیکه .نگران اونها ش نیستم خودم واسه خودم میخرم ..ولی دلم برای مامانم تنگ شد ....برای اون که من هیچ وقت براش روز مادر رو فراموش نکردم ... حتی بعد رفتنش و الان هدیه من بهش یک جز قران هستو فاتحه ای کاش فرصت داشتم و الان کنارم بود و باهم ....

هرچند اگر اون بود زندگی من این نبود نمی گم تنها نمیشدم شاید با کس دیگه ازدواج میکردم و باز هم سهم من تنهایی میشد اما قطعا مادرم نمیذاشت چنین زجرهایی بکشم....

روز زن و مادر به تمام زنان و مردان سرزمین من مبارک باد ...

 

نظرات 7 + ارسال نظر
بهمن > سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 12:25

مادر عزیز و گرامی ( و برای من خواهر بسیار محترم) اجازه هست با چند روز تاخیر بیام و روزت رو بهتون تبریک بگم ؟و البته با کلی شرمندگی
راستش این روزا اینقدر شلوغ پلوغ بودم که به هیچی نرسیدم . خصوصن که دسترسی به اینترنت هم نداشتم .
و حالا اومدم با افتخار به یکی از بهترین و قوی ترین مادران کشورم ، روز مادر رو تبریک بگم . به مادری که چون شمع میسوزد و ذره ذره اب میشود تا زندگی تنها گل باغ و بوستانش را طراوت و شادابی ببخشد
و چون تو ، مادران ایثارگر در سرزمینمان کم نیستن ...
دورادور دست بوس همه ی مادران عزیز و زحمت کش هستیم و برای اون عزیزان سفر کرده هم علو درجات و آرامش ابدی رو مسئلت داریم

لطف دارین عمو . من شرایطتتون رو درک میکنم . از شما ماه بعد هم قبوله ...
شما خیلی لطف دارین نسبت به من . اونقدرها هم قابل تعریف نیستم ها
ممنون خداوند رفتگان شما رو هم رحمت کنه و قرین ارامش

دل آرام یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 14:08 http://mrs-delaram.blogsky.com/

آخی. نازی.
خدا مادرت رو بیامرزه و به خودت صبر بده.
میگن پس دادن زن و شوهر تو این دنیاست.
اونم به جاش همه ی آزارهاش رو پس میده. سعی کن به خدا واگذارش کنی.

ممنون عزیزم . توکل به خدا دارم

عزیزم منم هیچوقت کادوی روز مادرو یادم نمیره.به نظرم یه دلخوشیه کوچیکه.امیدوارم روزی برسه که هم به تو تبریک بگن هم من
نمیدونستم استرس اینقدر واسه بچه مشکل ایجاد میکنه.فقط فکر میکردم رو روحیه بچه اثر بد میزاره.چقدر بی احساسه که اینطور میگفته.واقعا لیاقت تو و بچه داشتنو نداشت.خدا هم ازش گرفت.بعضی چیزا لیاقت میخواد
بازم به این دوستای خوب

یک مادر دلش خوش به همون روز مادر به نظرم خیلی بی انصافی هست که بخواهیم ازش بگیریم.
استرس مشکلات زیادی برا بچه ایجاد میکنه از جسمی بگیر برو تا رو ح و روان
اون لیاقت هیچی رو نداشته و نداره ..وگرنه از زن و بچش نمی گذشت

سحر شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 09:50

خیلی برام عزیزی . فقط همینو میتونم بهت بگم. مرسی که قوی هستی مرسی که انقدر خوبی. مرسی که یه خانم فوق العاده ای. تو یه الگویی برای همه. باعث افتخاری

شما هم عزیزی . ممنونم از این همه اعتماد بنفسی که بهم میدی عزیزم . مرسی واقعا ممنون این انرژی مثبت هاست که امید وارم میکنه

اعظم 46 پنج‌شنبه 12 فروردین 1395 ساعت 21:30

سلام روزت مبارک امید وارم به همه ی اهدافت در این سال برسی

سلام مرسی عزیزم انشالله همه برسند به اهدافشون

غریبه پنج‌شنبه 12 فروردین 1395 ساعت 12:42

خدا رحمت کند مادرت را
گذشته ها گذشته است به زیبایی های آینده بنگر
مطمئن باش خدا هم جای حق نشسته و به موقع گوش آنها را می کشه
آدم ها چقدر با هم فرق دارند یکی جونش برای زن و بچه اش در می رود
و یکی هم اینطوری در می آید

ممنون . خدا همه رفتگان را بیامرزد . توکل به خدا دارمو امید به اینده . گاهی یک عده اشتباهی اسم ادم گذاشتند روشون

Lady چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 15:57 http://writtenbylady.blogsky.com

روزت مبارک :)
تو هم یه زن قدرتمند هستی و هم مادر مهربون و بسیار بسیار مسولیت پذیر ...خوش بحال گل پسرت که همچین مادری داری مطمئنم پسرت اینده ی فوق العادی خاهد داشت و تو توی این اینده سهیمی

مرسی عزیزم . روز شما هم مبارک باشه ...
لطف زیادی به من داری . از خدامیخوام تمام مادرها نتیجه زحماتشون به بار بشینه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.