این شبهای قدر عجیب پریشونم . دلم گرفته و هرشب تا سحر یا اشک دارم و یا استغاثه نمیدونم دلم اروم نمیگیره .
ارامشی میخواهم از جنس خودت
تصمیم های بزرگ میگیرم و زیر این تصمیم ها کمر خم میکنم من تنهایی هام رو در خودم حل میکنم سنجدکم رو بغل میگیرم و اشک میریزم ...این میشه حکایت این روزهام
تولد سنجد هست البته 28 خرداد وسایل تولد مهد رو خریدم .خونه نمیگیرم یک رستوران مناسب پیدا کردم اونجا ببرم تولدش رو .
حوصله هیچ چیزی ندارم تحولی بزرگ در من داره رخ میده تحولی تو دریایی که میدونم هرجا باشم سکان این کشتی دشت خدایی هست که مهربون ترین مهربانان
پسرم پنج سالش شده پنج سال همیشه و هرسال تو این روز تولدش حالم خوب نیست جای تمام زخمها تازه میشود و من اشک میریزم جای تمام زخمهایی که همون روز بر دلم مونده این روزها من عجیب به هم میریزم و عجیب داغون میشم .
شب تا صبح خواب ندارم
خدایا تو حال من میدانی قلب من رو مطمین کن خدای مهربان من
امیدوارم آرامش بعد از این تولد 5 سالگی مهمون دلت باشه...
انشالله مهمون دل همه ما باشه
می شه بفرماییئ این تصمیمات بزرگتان چیه
هنوز نرسیدم به نتیجه اش رسیدم حتما میگم نگران نباشید
تولد گا پسرت مبارک باشه ان شاء الله سالیان سال در کنار سنجد خانمش وبجه هاش روزگار به کامتان باشه
عزیزم مقداری از فشار مربوط به بلاتکلیفی بین شما وراهی هست بهتره یه فکری به حالش بکنی ممکنه طول بکشه اما جواب می ده
ممنون عزیزم لطف داری . من با راهی نتیجه گرفتم و خوب اقدام قانونی هم کردیم به زودی با اعلام رسمی قوانین این مملکت پایان پیدا میکنه دوراهی من راهی نیست دیگه خودمم
سانیاجان تولدسنجدک مبارک ایشالله شاهدموفقیتهاش توزندگی وعاقبت بخیریش باشی
مرسی عزیزم .انشالله عاقبت همه ما ختم بخیر بشه
خداوند مشکل همه را ان شاالله بدست توانائیش حل کند
آمین
انشالله .توکل به خودش
هر تصمیم بزرگی به موازات شوقی که برای گرفتن و ایجاد تغییر داره، یک مقاومت درونی هم علیهش شکل میگیره. برای همینم هست که افراد حتی برای تصمیمهای بزرگ زندگی دچار تردید میشن و اگر زود و محکم تصمیم نگیرن، دچار یاس و استیصال میشن.
نگران نباش. خودتو سپردی دست بهترین فرد، خدا.
سپردم دست خدا .ولی خوب میدونید که تصمیم همیشه تردیدم داره حالا هرکفه که سنگین ر باشه اون سمت میریم
تولد آقا پسر گلتون مبارک باشد
ممنونم و سپاسگذار
خواهشا قبل از هر تصمیم بزرگی حتما حتما با یک فرد معتمد مشورت کن عزیزم.
به نظر میاد در فشار هستی و در این شرایط تصمیم گیری درست سخت میشه.
خیلی تحت فشارم مشاور رفتم و دارم میرم ...زمان میخواد و من زمان ندارم
عزیزم ان شاالله به ارامش میرسی و عاقبت بخیری پسر گلت رو میبینی . تولدش هم پیشاپیش مبارک ان شاالله عاقبت به خیر باشه .
من همچنان سر حرفم هستم کی میفرستیش پسر تو پیش من
مرسی عزیزم لطف بسیار داری به من ...هروقت خواستی بیا ببرش
منم تو این شبا دعا کن
محتاج دعاییم چشم