در سفر ...

امشب دارم با گوشیم این پست رو میزارم واسه اولین بار هست ـکلا اط دنیای تکنولوژی به دورم انگار 

تو ماموریتم فشار کاری زیاد بوده ـالبته فردا دارم برمیگردم با سنجدکم ـ دوستم که مشکل داشت باهاش خیلی صحبت کردم ولی یک جورهایی این ادم تو نقطه ای وایستاده که دوسال پیش من بودم .همون تردید ها همون نگرانیها . خیلی به شرایط من نزدیکه البته یک سری تفاوتهایی با من داره . اون هم اینه که همسرش دوستش داره و وواسه اون و بچش حاضره همه کار بکنه و واسه من اینجوری نبود . با همسرش صحبت کردم با خودش هم صحبت کردم یک جورهایی راضی کردم که برند و زندگی کنند ولی . . . این روزهایاد دردهای خودم میفتم دردهای زیادی که من رو به اینجا رسوند و خدا رو شکر میکنم واسه همه چیز ...

البته ابتدای این پست رو و سفر نوشته بودم ولی الان رسیدم مشهد و خوب امروز هم که روزه ندارم و از فردا مجدد شروع میشه خدایا بابت همه چیز ممنون. خدایا بابت توانی که میدی سپاسگذارم . خدایا ممنون

سفر این بار هم خوب بود . البته مشکل دوستم یک مقدار من رو ناراحت کرده بود ولی بد نبود . سنجد هر شب میرفت پارک و بیرون و بهش خوش میگذشت .....

تو حراجی لباس بچه تونستم یک کاپشن خیلی خوشگل مارک واسه سنجد به قیمت باور نکردنی بخرم . که خیلی خوشحالم بابت این قضیه چون تو فصل خودش میدونستم 4 یا 5 برابر این مبلغ رو باید پول کاپشن بدهم . دوستم با همه مشکلاتی که داشت رفت واسه سنجد کیک خرید و یک تولد کوچولو گرفت ... کلی هم غر زد که من دوست داشتم تولد خوبی واسه سنجد بگیرم ولی نیومدنت به موقع باعث این تولد کوچیک شد . خیلی دوست داشتم اخر هفته بمونم چون این مدت همش یا تو جلسه بودم و یا تو گرما تو راهها اما از شرکت زنگ زدند و مجبور شدم برگردم . .

نظرات 1 + ارسال نظر

شما که خیلی اهل تکنولوژی هستی.
منم تا حالا با گوشی پست نزاشتم
آفرین داری اقتصادی میشیا منم تو غیر فصل خرید میکنم مثلا زمستون مانتو میخریدم بسیار ارزون.اینجوری آدم پولاش کمتر هدر میره
ایشالا دوستت تصمیم درست بگیره این روزا هرکیو میبینی میخواد جدا شه مثل یه سونامی همه جا رسوخ کرده

نه بابا تکنولوژیم کجا بود خواهر . بالاخره موفق شدم با گوشی بذارم ملت از 3 سال قبل این کار میکنند .
اره خیلی مزه میده اینجور خرید .
خدا به خیر بگذرونه تمام زندگی ها رو

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.