منتظر معجزه ام ......

خیلی وقته ننوشتم حرف زیاد دارم اما نمی تونم بنویسم اونقدر مسیر زندگی من پرپیچ و خم شده که گاهی فکر میکنم چقدر سخته این روزها 

غیر از خودم هیچ کس دیگه رو مقصر این روزهای خودم نمی دونم مقصر اصلی این روزگارم خودم هستم 

نمی تونم بنویسم نمی تونم بگم درد من نگفتنی هست اما دلم میخواد فریاد بزنم کاش میتونستم فریاد بزنم 

کاش راهی برای فریاد داشتم 

البته سکوتم پرفریاد 

روزهام ست روزگارم سخت تر 

با همه تجربه هام اینبار خالی ام از هر درسی خالی خالی حس میکنم تو اعماق یک دره افتاده ام 

فقط یک معجزه میتونه من و سنجد رو نجات بده فقط یک معجزه و من منتظر اون معجزه ام معجزه ای که اینده ما رو تامین میکنه 

معجزه ای برای این روزهای سختم برای روزهای سخت ترم 

میدونم مسیرم رو اشتباه اومدم میدونم مسیر من این نبوده و نیست اما در میان تمام اینها فقط منتظر معجزه ام معجزه ای برای رهایی 

دعایم کنید میدونم دوستان کمی اینجا موندن اما هرکس گذرش افتاد دعا کنه برام هم من هم سنجد