کاش باز شود این گره

ساعت ۴ صبح گذشته و‌من‌خواب نمیرم حس عذاب وجدان زندگی‌بچه هام‌نابودم کرده ، من خیلی غصه میخورم براشون امروز توی آیینه خودم رو‌مگات کردم‌صورتم‌جوان نیست چروک زیر چشم و پنجه کلاغی ها …

موهای کامل سفیدم از اون موهای مشکی هیچ چی نمونده و‌رنگ‌هم نمیکنم 

لکه های صورتم 

اینها نشون دهنده غم و افسردگی من همه آش رو میدونم میدونم تنها خودم میتونم نجات بدم خودم و بچه هام رو اما چطوری ؟؟؟ 

پولهایی میخواست بهم برسه بدقولی شده تازه برسه هم چه جوری در بریم از دستش 

بارها تو روش گفتم ولمون کن بور‌برو و رها کن 

اما فقط کتک نصیب من شده و‌فحش و دعوا 

ول کن نیست واقعا نمی‌دونم این زندان کی تمام میشه کی دقیقا 

ما حبسیم زندانبان بیگناهی که بقیه فکر میکنند به عقل خودمون اینجوریم درصورتی واقعا بچه ها هم افسرده شدن 

داریم به شال حدید شمسی نزدیک میشیم من حتی خونه تمیز نکردم امسال هیچ‌جونس ندارم حتی هفت سین نخریدم هیچی به هیچی 

نگاه سنجد میکنم عذاب وجدان این دوتا دختر بی پناه 

دوتا طفل کوچیک خودم دیگه آتیش میگیرم 

من از هرچقدر پستی این مرد بگم کم گفتم 

پولی که کار میکنم جالبه میگیره و حتی نمیزاره من پول مدرسه آنلاین این بیچاره ها بدم 

واقعا بی شخصیت و بیسواد و احمق هست پول فقط واسه رستوران رفتن و خوردن میگذاره 

نه اجازه خونه نه مدرسه بچه ها نه احارهذماشین هیچی 

جالبه با دعوا زرگری هربار پول میرسه هم از من میگیره و من می مونم و کلی بدهی 

البته توی ترکیه هم همین بود من با بدبختی پول مدرسه خصوصی و اجازه خونه و … میدادم 

اما اینجا دیگه هرچی در میاد اگر خبر داشته باشه دعوا راه میندازه یعنی بچه ها هم فهمیدن میگن وقت داواست دیگه دعوا راه میندازه که پول از خساب من بره 

کاش میتونستم بکشم عین سگ بندازمش تو خیابون و راحت از روش رد بشم و برم 

جالبه این حجم از تنفر من رو‌نمیفهمه ‌

دنبال کار تو شرکت های آنلاین هستم که حقوق وایت داشته باشم چند تا سایت هم وبت نام کردم هنوز اوکی نشده اونجوری میتونم با حقوق ثابت فکری برا خودم و بچه ها بردارم 

دیگه ریسک کمتری داره  

کاش این گره باز شه 

هیچ موفقیتی نمیشه درس خوندن حداقل برای من

مدتی است درخودم فرو رفته ام واقعا حوصله جنگ ندارم بچه هام خسته هستند و من خسته تر به صورت اتفاقی متوجه شدم میتونم تخصص توی یک کشور دیگه بخونم اقدام کردم و متأسفانه اینقدر همه چیز بسته هست که پدر آدم درمیاد تا نتیجه بگیره ولی خداروشکر یکی از اساتید دانشگاه توی کشور مقصد که ایرانی بود پیدا کردم و مدارکم دادم و خداروشکر گویا مورد قبول هست 

از نوع تخصص و رشته و... حرفی نمیزنم تا انجام بشه 

فقط امیدوارم نتیجه خوبی بگیریم بچه هه هم کالج بین المللی توی اون کشور پذیرش دارم میگیرم 

در رفتن از این مرد و ماجراهای بعدی رو سپردم به خدا 

دعا کنید درست بشه همه چیز 

فعلا استاد دانشگاه منتطر که من هزینه رو واریز کنم برایش برای پذیرش نهایی 

توکل به خدا دیگه

سینوسی هستیم

یک هفته گذشته سینوسی بوده البته اینکه میگم‌سینوسی بوده دلیل داره چون من یک‌مار گرفتم که تو سه روز انجامش دادم و‌پول خوبی اومد دستم و هزینه هامون دادم پسرک و فرفری رو گذاشتم مدرسه 

اجاره خونه دادم ، آخر هفته دوروزه هم بچه ها بردم بیرون شهربازی و … البته این وسط ماشین لعنتی من که از شانس بدم هست افتاد به پا پا مردن و البته این آقا هم از خداش بود چون من این ماشینم خریدم از خداش آتیش بگیره و متاسفانه ماشین خاموش شد و هرچی استارت زدیم روشن نشد خداروشکر نزدیک‌خونه بودیم و کذاشتیم جلو ساختمون و اومدیم خونه خودم زنگ زدم و بک‌ماشین رنت کردم که دیکه غر نزنه 

میدونید به جی فکر میکردم اینکه من به اعتبار خودم ماشین رنت کردم به اعتبار خودم بچه مدرسه نوشتم و به اعتبار خودم اجاره خونه دیرو ورود میدم پس چرا این رو تحمل کنم 

پسرم از هفته پیش استرسش شدید شده و بیماری بیشتر خودش نشون میده 

فرفری عصبی شده و‌جیغ هاش بیشتر 

خودم‌ حال و روزم بد و جالب ابن مرد به یک‌ سری تصورات و‌ توهمات ذهنی خودش یک مشت ادم‌جمع کرده و‌دنبال حقوق بشر و جالب ما دنبال اینیم کدوم حقوق بشری هست که حق مارو از این نمیکیره 

اگر بشری هست و انسانیتی با این همه ظلم چرا باید هنوز این باشه 

و‌من فهمیدم از بی عرضگی من 

خیلی ته خطم فقط دعا میکنم یک برنامه دارم طبق اون ابن بره جلو و از اینجا بره اینجوری بدون دردسر از شرش خلاص میشیم 

دعا کتید همین بشه و‌خلتص شیم واقعا دوست دارم ماه رمضان روزه ام رو با ارامش بگیرم 

برای مریضی ام‌رفتم دکتر وقتی بهش کفتم چطوری القا کردم برای از بین بردن مشکل چشم هاش  چند تا شد میگفت نابغه ای 

میخواستم بگم اره نابغه احمق  ه همیشه گند میزنه تو زندگیش 

دعا کنید بیام بگم آزاد شدیم بی دردسر من ور‌بچه ها