روزهای پر استرس

وای اصلا کی گفته باید روزه گرفت اون هم تو این وزهای گرم ؟ هان !!!!!!!!! دیگه نمیکشم دلم هم نمیاد که روزه خواری کنم . موندم همین جور و از خدا میخوام توانی بده واسه ادامه این ماه عزیز....

تصمیم برای رفتن گرفتم دست و پام داره میلرزه خیلی هم میلرزه اما تا ثابت شدن دست و پاهام صبوری میکنم. نمیدونم چرا؟ ولی فقط این رو میدونم که رفتن بهتر از موندن هست .

و به خاطر این موضوع محل کارم رو عوض نکردم همین جا میمونم دعا کنید بتونم مشکلات مالی رو حل کنمو بتونم از عهده مخارج رفتن بر بیام . برام دعا کنید تو این روزهای عزیز تو این شب های زیبا

خدایا خدای مهربون من برای همه چیز ممنون

واسه سنجد میخوام ماشین شارژی بگیرم . خوب قیمت ها متفاوت هست ولی امرروز صبح که بیرون بودم چند تایی دیدم که فقط واسه اتاق سیسمونی بوده ولی قیمتش نصف بقیه بود . شاید دست دو بگیرم. البته نمیدونم واقعا کاربرد داره واسش یا نه؟

مسیرخونه تا مهد نزدیکه منم ماشین ندارم . اگر میشد با اون بره و بیاد عالی میشد . اگر نظری دارین بذارین واسم ...ممنون

خدایا شکرت

نظرات 4 + ارسال نظر
زرین شنبه 13 تیر 1394 ساعت 00:47 http://zarrinpur.blogsky.com

امیدوارم هرچی که خیر وصلاحتونه ،خدا همون راهو پیش پاتون بذاره.....

ممنون دوست خوب من

خب اگه حساب شده بری خیلیم خوبه.ایشالا بتونی موفق شی
یعنی با ماشین شارژی تنهایی بره مهد؟میتونه تنها بره جایی؟
اول پسرتو ماشین دار میکنی بعد خودت.خوبه
دست دو تمیز بگیر هزینه ت کمتر شه.

نه بابا بچه 3 ساله خودش بره منظورم اینه دیگه من مجبو رنباشم به دوش بکشم . تا چند وقت پیش با کالسکه میرفت و الان هم که گاهی اویزون من میشه واس بغل . البته تابستون رو فعلا واسش سرویس گرفتم تا دم در مهد میارتش .....
پاهام داره میلرزه هنوز قدرت ندارم که قطعی بگم دیگه مسافرم ولی دوست دارم منطقی برم

بهمن جمعه 12 تیر 1394 ساعت 01:25 http://www.life-bahman.blogsky.com

سلام سانیا خانم عزیز
اگه واقعن روزه گرفتن براتون سخته راه های شرعی نگرفتن هم هست ، البته کمی زحمت داره ، مثلن قبل از ظهر تا حد ترخص از شهر فاصله بگیرین و دوباره برگردین ...
البته چون میدونم خانم معتقدی هستین ، خدا حتمن کمکتون میکنه تا بتونی روزه هاتو کامل بگیری و این قله ی معنویت رو فتح کنید .
باور کنید اگه روزه هاتونو نگیرین ، روز عید فطر احساس گناه میکنید ...
خدا انشاالله کمکتون کنه تا این چند روز سخت رو هم پشت سر بذارین .
اما برا رفتن بازم خواهش میکنم با عجله تصمیم نگیر .
فکر نکن علی آباد یه ده زیبا و سرسبزه ...
اونجا هم مشکلات خاص خودشو داره خصوصن برا یه خانم جَوون و تنها و بیکار و غریبه مثه شما اونم با یه بچه ی حساستر از خودتون توی شرایط خاص زندگیش ...
امیدوارم یه تصمیم خیلی خیلی منطقی و بدور از احساس بگیری .

سلام عمو بهمن عزیز. واسم سخت که هست ولی خوب به روزه نگرفتن حس خوبی ندارم . چند روزی ماموریت بودم و روزه خوردم که البته باز هم تا افطار عملا چیزی نمی خوردم ولی حس گناه دارم. ترجیح میدوم سختی اولیه رو بکشم تا بعدش دیگه حس بدی نداشته باشم.
باور کنید من اصلا مثل خیلی های دیگه نیستم که فکر کنم اون ور اب بهشت برین هست . حتی به اعتقاد اطرافیان خیلی هم منفی فکر میکنم نسبت به اون ور . .. . بی اعتمادم به رفتنم ولی برای موندن هم میدونید که نمیتونم و هرروز شرایط سخت تر میشه

اذر پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 19:30

توکل به خدا .ایشالا هرچی خیره پیش میاد

انشالله . امید به کرامت خودش دارم و بس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.