ارزش استرس چه قدر؟

برنامه ماموریت ردیف شد به سلامتی . به رییسمون گفتم میرم تهران کار دارم گفت چرا مرخصی بیا ماموریت برو اونجا چند تا کار هم انجام بده ولی فکرکنم از خیر هواپیما باید بگذرم و با قطار برم چون مسئول امور مالی نیست و منم خواه ناخواه باید سنجد ببرم ولی همین که شد ماموریت خودش جای شکرش باقیه . البته من باید یک سر برم دانشگاه و بعد بدو بدو برم دنبال کارهام . توکل به خدا

دیروز عصبانی شدم . باید میرفتم کلینیک ولی سنجد گیر داده بود که نمیام منم مجبور شدم خشن برخورد کنم خودم خیلی ناراحت شدم بعدش با خودم فکر کردم چرا من دارم از خودم و بچم اینقدر مایه میذارم . دیدم من از کوره زود در میرم .....

رفتیم کلینیک و بعد با هم اومدیم حس بدی داشتم بچم اذیت شده بود نه به خاطر کلینیک رفتن که به خاطر اعصاب خراب من ...

اومدیم خونه تو راه براش خوراکی گرفتم و اومدیم خوابوندمش و بغلش کردم و از دلش در اومد البته نه که بهش بگم من معذرت میخوام چون اونجوری خودم زیر سوال میرفتم .

اما تمام دیشب فکر کردم و با خودم به نتایجی رسیدم . من تو شرکت خیلی سرم شلوغ هست همیشه هم باعث شده اعصابم خورد شه تو تمام این تابستون بچم یک ساعت از مهد اومد شرکت و من واسه خاطر این موضوع بارها دعواش کردم و حتی بدتر ... به کجا میرم من میخوام چیکار کنم جون خودم و پسرکم رو از سر راه اوردم برای چقدر؟ واقعا این مبالغ ارزش داره؟ بعد 10 سال سابقه کاری این همه منت واسه چیه ؟ این همه ذلیل بودن چی هست؟ مگه گناه کردم چرا خودم رو اینقدر بد بخت میدونم چرا خودم رو میندازم بین ادمهای گرگ . و به حرفشون گوش میکنم فقط واسه نزدیکی خونه و محل کار و مهدکودک پسرکم این همه دارم خودم و بالتبع بچم ازار میدم که چی بشه؟ به کجا برسم . من بیکار هم بشم حداقل قانون کاررو از بیمه میتونم بگیرم و میتونم کارهای متفرقه بکنم مگه اینجا چقدرارزش داره که من این همه دارم مایه میذارم....

همیشه هم دارم غر میزنم همیشه هم ناراضی هستم اما نمیام مهره هام درست بچینم هر بار ناراحت میشم یک مدت اوضاع خوب میشه و بعد از مدتی دوباره روز از نو روزی از نو ... با زتوهین باز بی احترامی تا کجا میخوام برم....

حسابی خودم رو دعوا کردم قرار نیست چشم بگم قرار هم نیست به همه چیز پشت پا بزنم اولینکار باحقوق مشابه اینجا و شرایط بدون استرس رو حتما میرم حالا که میخوام درس بخونم در کنارش کارکنم قسط بدم خوب باید اعصاب راحت داشته باشم دیگه ...

با اعصاب خورد تنها کسی اسیب میبینه دست گلم پسرکم هست که بعد ها ممکنه ازم شاکی هم بشه واسه همین تصمیم قطعی گرفتم که دیگه با خیال راحت کار کنم خودم رو هم استرس ندم مگه شرکت بابام هست که سترس داشته باشم یا واسم مهم باشه این همه کار کنی اخرش هرکس حرفی بزنه و حسابی خودم متحول کردم . این حرفها رو میدونستم ولی انجام نمی دادم تعهد کاری زاید و وجدان کاری بالا واسه ادمهای بی وجدان فقط پشیمونی داره و بس .

من خیلی فعالیت کردم تو شرکت یک جورهایی اچار فرانسه ام ولی اینجوری بد باهام برخورد میشه واقعا عذاب میکشم .

باید خودم رو از این یوغ وابستگی دربیارم و خوب انشالله درمیارم .

به هرکس زنگ زدم گفتم یک کار میخوام با استرس کم. استرسم اندازه حقوقم باشه نه اینکه استرس بالا و حقوق کم .

می دونم همه جا مشکلات کاری هست اما شرکت ما نوبره والا  پول کم که میدهند بعد تازه منت میذارند استرس هم وارد میکنند . دیگه دعا کنید برام من به خدا توکل کردم از خودش روزهای خوب خواستم از خودش خواستم همه چیز رو جور کنه خودش تنها امید من هست و بس ...

امروز هم از صبح مشغول کار شدم چند جا هم زنگ زدم سفارش کردم پیگیری کردم و انشالله که درست میشه . چون میدونم که وضعیت شرکت ما هرگز درست نمیشه ولی توکل به خدا کار بهتری واسم پیدامیشه میدونم خدای مهربون خودش دستهام میگیره و تو بهترین کار قرارمیده میدونم خودش حمایتم میکنه مثل همیشه .

من نیتم یک زندگی سالم هست و میدونم خود خدای مهبون کمکم میکنه خدایا دوستت دارم و برای همه چیز ممنونتم


نظرات 3 + ارسال نظر

همه حرفاتو درک میکنم.زمانی بود منم واسه حقوق کم و استرس بالا میرفتم جایی الان نمیگم کارم بی عیبه ولی استرسش خیلی کمه و حقوقش نسبت به جاهای قبلی بالاتر.باید زرنگ بود و دنبال شرایط خوب رفت.امیدوارم کار دلخواهتو پیدا کنی

متاسفانه بعضی جاها انگار با نوکر پدرشون دارند حرف میزنند . و خوب باعث میشه ادم استرس داشته باشه و حتی توهین بشنوه . توکل به خدا دارم که خودش کمکم کنه و موقعیت بهتری جور بشه

نوشی سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 13:21

سانیاجان شما تو چه زمینه ای فعالیت میکنی ؟ منظورم اینه واسه چه پوزیشنی دنبال کار هستی ؟

والا فعلا که تو زمینه مهندسی و دفتر فنی دارم کار میکنم

الهه یکشنبه 5 مهر 1394 ساعت 18:00 http://shabhayemahtabiyeman.blogfa.com

راست می گی ، تا کی می تونی این همه استرس رو تحمل کنی ،آدم بالاخره کم میاره ولی خوب عزیزم به این هم فکر کن که تو کارمندی و تنهایی داری همه چیز رو به دوش می کشی ، تو مادر خوبی هستی شک نکن ، خودتو محکوم نکن ، ایشالا یه شغل خوب و کم دردسر برات مهیا می شه ، روزهای خوب از راه می رسند عزیزم

سخته تمام استرسها رو تنها به جون خریدن سخته تنها بودن ولی چاره ا ی نیست اما دلم نمی خواد این تنهایی سنجد رو ازار بده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.