بغض خفته من

یا تحملم کم شده ؟ یا من بی اعصابم شایدیم....

اما به خدا حق دارم . جناب فضول خان که بسیار هم رو مخ هست و من باهاش درگیرم. برداشته یک روز ماموریت من رو کم کرده منم دوباره فرم پرکردم و گفتم جهنم مونده اون یک روز نیستم . دوستم کنارم نشسته بود.....میگفت ولش کن گفتم چرا فکر کرده من مونده اینهام روزی رو خدا میده و مرده شور ببره اون روزی که بخواد دست این چنین بنده هایی باشه . من دیگه تحمل ندارم . سه سال توهین شنیدم بسه . سه سال هرکس هرچی گفت گفتم باشه، اشکال نداره .....

همه کار کردم . از کارهای اداری تا فنی تا پیگیری تا..... همه کار بابت هیچ چیی هم اضافه نگرفتم گفتم من تو ساعت اداری این کار انجام دادم در حالیکه دیگران تو تایم اداری پول اضافه هم میگرفتند من از حق خودم گذشتم ولی خوب واقعا گاهی حس میکنم از حق پسرم هم گذشتم از روزهای خوبم گذشتم چرا ؟ برای چقدرپول؟ ای خدا کمکم کن خدایا میدونی چقدر فشار رومه میدونی چقدر گیر کردم میدونی چقدر درگیرم . میدونی کجا ها کم اوردم بغض میکنم . سرم پایین میندازم و سکوت . حتی به دوستم هم که کنارم میشینه نتونستم بگم .

نمی دونم دلم میگیره . شاید توقع ندارم بدون تشکر چند تا چیز هم بارم بشه . باید یاد بیگرم که توقع هیچی نداشته باشم از هیچ کس

خدایا میدونم کریمی میدونم مهربونی خدایا خودت مثل همیشه دستی برسون من نیازمند تو هستم خدای مهربونم

خدایا ممنونم برای اینکه اول نوشته خیلی بغض داشتم اما الان بغض هام تمام شده کم شده و من سکوت کردم

تعطیلات اعصاب خورد من

میدونید گاهی خدا وقتی میخواد کمکمون کنه یک جورهایی میاد و میگه ببین به خاطر این هست که دارم از ماجرا می کشونمت بیرون ...

روز پنج شنبه اخر وقت یک cd توسط یکی از همکاران بی مبالات رسید مبنی بر اینکه اسناد یک پیمان مهم باید تا روز 3 شنبه تو تهران و دست کارفرما باشه . مدیران گرامی هم که خوب دیواری کوتاه تر از من ندارند واسه همون مجبور شدم بمونم

من بیچاره روز پنج شنبه مجبور شدم تا عصر شرکت بمونم و بعد برم شهرستان با این مضمون که روز شنبه یعنی عاشورا سرکار باشم بله همکاران گرام هیچ کس پاسخگو نبود و من بیچاره و یکی از مدیران که خودش سهام دار هست . رفتم شهرستان و عصر تاسوعا برگشتم تو نارضایتی همه که ای بابا کی عاشورا سرکار میره اخه .

اومدم و صبح عاشورا رفتم سرکار با کلی استرس کار رو انجام دادم بعد جناب مدیر که چند سال هم از من کوچیکتره برگشته میگه تعهد کاری نداری ...منم قاطی کردم که تعهد داشتن یعنی چی؟ روز تعطیل عاشورا اومدم سرکار بعد تعهد ندارم کی تعهد داره اونوقت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میشه بگین کی تعهد داره اگه من ندارم

خیلی ناراحت شدم اونقدر قاطی کردم وکه اصلا تحمل نداشتم یکی دوساعت بعدش رفتم خونه اون هم با سنجد بیچاره واقعا دلم بدجور گرفته بود خیلی ناراحت بودم اونقدر که نمی تونستم حرف بزنم ...

واسم قابل درک نبود بی شعوری افراد اصلا نبود.

خدا رو شکر کردم که از اینجا دارم میرم اولین بار نیست اینجوری ازارم میدهند اخرین بار هم نخواهد بود ...

پس بهتره برم که دیگه این اعصاب خوردیها رو نداشته باشم ..

خدایا خدای مهربون من کمکم کن خدایا تو میدونی که من جز تو کسی رو ندارم و تنها امیدم تویی . خدای مهربونم من توکل به خودت دارم و بس....