سنجد من

بارها شده تو وبلاگم . یا تو فیس بوک از رفتار و شیریرن کاری های پسرکم نوشتم دلیلش هم اینه دوست دارم بزرگ شد خودش ببینه چه کارهایی میکرده و از اول اینقدر بزرگ نبوده ...

سنجداز نظر من که مادرشم کارهایی میکنه که شاخ در میارم از تعجب. هرچند قضیه اون سوسکه هست ها   ولی واسم جالبه .

هرروز که میره مهد یکی دوتا از این عروسک های کوچولو شخصیت کارتونیش همراهش میبره . خوب طبیعی که تو مهد بازخورد خوبی نداره .بین شون با ابچه ها دعوا میشه واسه همون مدیرش چند بار تذکر داده که نیار ... منم صبح به صبح میگم ولی وقتی میبینم بهانه میگیر ه میگم ببر ولی دعوات کردند از من توقع نداشته باش حمایت کنم. امروز صبح باز این بحث رو داشتیم . رسیدیم مهد مدیرشون امد سمتم دیدم سنجد دستهاش پشتش قایم کرد که عروسک ها نبینه .. من که نتونستم خودم کنترل کنم از دست این وروجک و با مدیرش خندیدیم ولی خوب مدیرش ازش گرفت و قرار شد عصری بهش بده این عملکرد قایم کردنش واسم جالب بود تا الان همچین کاری ندیده بودم ازش.

سنجد ذاتا پسر مهربونی هست ،مهربون و عاطفی البته فکر میکنم تاثیر رفتار خودم هم هست چون اینقدر از وازه دوستت دارم و عاشقتم استفاده میکنم اونهم بالتبع اینجوری میگه. ولی هر شب میاد بغلم میکنه میگه مامان بذار یک عالمه بوست کنم تا دلتنگت نشم . باورش شاید سخت باشه ولی من هرروز تو محل کارم دلم براش تنگ میشه . و تا میرسم بهش بی طاقتم .این موضوع شاید وقتی بچه تر بود اینقدر حاد نبود  ولی بزرگتر که میشه کم کم میشه برام دوست یک همدم یک همزبون ...

وقتی درس میخونم به هر طریقی میخواد حواسم پرت کنه .... هر شب یک قصه من براش میگم یک قصه اون برام میگه از همه مهم تر اینکه تو دفتر کار در کلاسش نوشته بودند سنجد قصه گوییش تو کلاس عالیه .....

لهجش حسابی برگشته دیگه نمدم و نمگم رو گذاشته کنار و لهجه قشنگی حرف میزنه و اونقدر با ناز میگه که من بغلش میکنم حسابی میچلونمش ....

دیگه مثل قدیم تو خیابون بهونه اسباب بازی نمی گیره که این برمیگرده به روش تربیتی خودم . من قبلا همراهم بود واسش اسباب بازی میگرفتم اما مدتیه اینکار نمی کنم علایقش رو میدونم بر اساس سنش خودم میرم چند تا اسباب بازی از جایی که قیمتش مناسبه میگیرم و میگذارم تو کمد . بعد به مرور هفته ای یک دونه میدم یا میگم کار خوب بکنی این رو بهت میدم و اینجوری خیابون جذابیت خودش رو از دست میده و سنجدک میدونه که تو خونه چیزهای بهتری انتظارش رو میکشه ..

کلی کارهای دیگه که گاهی خودم هم خندم میگیره و میگم مادری عالمی داره . دیروز تو میوه فروشی اصرارکه توت فرنگی میخوام خوب چون خودم حساسیت دارم معمولا فقط واسه سنجد میخرم ..بعد بهش میگم خوب توت فرنگی بخرم واست باید یکی از خواسته هات کم بشه وروجک میگه باشه دیگه بهم شکلات نده . شکلات دندونهام خراب میکنه ولی توت فرنگی خوشگلم میکنه نمی دونم وروجک این رو از کجا میدونه ....

تلویزیون خونه همیشه رو پویاست وای به حال اینکه بخوام بزنم کانال دیگه میگه هنوز فیلمت نیومده اومد من میخوابم بعد بزن . تایم کیمیا رو هم میدونه که من نگاه میکنم .....

خدای ممنونم به خاطر وجود سنجدک مهربونم خدایا ممنونم به خاطر سلامتیش خدایا ممنونم برای همه چیز خدای ممنونم که اینقدر مهربونی و سنجد رو برام گذاشتی تا احساس تنهایی نکنم وامیدی به زندگی داشته باشم .خدایا ممنونم

نظرات 3 + ارسال نظر
بهمن چهارشنبه 7 بهمن 1394 ساعت 19:22 http://www.life-bahman.blogsky.com

موقعی که دانشگاه درس میخوندم دوتا پسرام هنوز مدرسه نمیرفتن . طفلکی ها منتظر لحظه ای میشدن تا من فرصت کنم و باهاشون بازی کنم .
یه روز داشتم درس میخوندم ، حسین آقا کنارم نشسته بود و نگام میکرد . یواش با نوک خودکار زدم به پهلوش ...
فوری فرزاد رو صدا زد و گفت : داداشی ! بدو بیا ، بابا میخواد باهامون بازی کنه ...
اونروز واقعن دلم پر غصه شد ...

اخی عزیزم . واقعا بچه ها گناه دارند . منم وقتی میبینم سنجدک میاد همش خودش رو میچسبونه بهم تا باهاش بازی کنم دلم میسوزه اما چه کنم که چاره ای نیست

فروهر سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 23:07

عزیزم من همیشه میخونمت ها...ولی بخدا گاهی نظر نمیزارم...فکر نکنی نمیخونمت

الان کلی خوشحال شدم ازینکه درباره سنجدک نوشتی دلک خواس بوسش کنم
از طرف من ببوسش خدا حفظش کنه
واقعا دلگرمی ایی هست برات
اما سعی نکن مث یه همزبون روش حساب کنی میترسم فردا برا زنش مادرشوهر بازی دربیاری والا بخدا
حالا الان میگی نه ولی یه دختری بیاد فکر میکنی ازت گرفتتش
بخدا خیلی خوبه که اینو داری تو زندگیت ...حالا یه درخواست جدید ازین ببعد قسمت سنجدک وبلاگتو زیادتر کن...حال داد

میدونم عزیزم . لطف داری همیشه بهم . مرسی عزیزم دست بوسه سنجدک .
خودم هم گاهی میترسم از اینکه حس مالکیتم بعدها اذیتش کنه .. امیدی هست تو زندگیم . واقعا ممنونم که خدا سنجد مهربون رو سرراه من قرار داد و من دارمش شکر میکنم خدا رو

اذر سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 14:09 http://azar1394.blogfa.com

سلام
اخه عزیزم .خدا حفظش کنه.توت فرنگی بخوره خوشگل بشه

سلام مرسی عزیزم . بله این وروجک حسابی شیطونه و زبون دراز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.