روزهای بی باران من


باز رو دور تندم . شرکت قبلی هنوز درصدی از تعهداتش رو هم انجام نداده یعنی قشنگ رو اعصابمه ...

کار دولتی فعلا رو هواست و من مشکلات مالیم اونقدر زیاده که حتی نمی تونم فکر کنم اگه یک ماه بخوام معطل اون کار بشم چه به سرم میاد و خوب همون طور که قبلا گفتم با یک شرکتی دارم فعالیت میکنم ظاهر کار خوبه یک دپارتمانی رو تو یک شرکت به مرحله ارجا میرسونم هم کار مدیریتی هست هم طراحی و....

مدیر شدید راضیه ازم یکی از مواردی که خیلی خوشحالم کرد هفته گذشته تو جلسه گفت لطف خدا شامل حالمون شده که شما تو مسیر ما قرار گرفتی اومدی اینجا ....

احترامش ارامش داد یک روز میام کامل از شرایط اینجا میگم الان وقتش نیست من هنوز خیلی توپ سرکار نمیام به خاطر کار دولتی و امتحانام همش یک در میون اومدم ....

نمی دونم چی میشه ولی راضیم به رضای خدا به خودش که ایندر مهربانانه من رو لنگ نمی ذاره . و ازش میخوام که اینبار صبوری من رو نسنجه بلکه همت کنه و از من صبوری نخواد .. چون دیگه صبوریم ته کشیده من هنوز مشکلات دانشگاه و چک و بدهی رو دارم هنوز سر جاش هست و هنوز من نگرانم این خیلی بده ولی چاره ای نیست تحمل میکنم

و باید راهی پیدا کنم تا زودتر مشکلات رو حل کنم . مدتیه خیلی به هم ریخته هستم

اشفتگی خوابها و خودم ادامه داره و این نگرانم میکنه خیلی نگران

کاش تموم بشه اینها

سنجدکم میفهم و با چشم هاش نگرانه این رو میدونم هرچند تلاش من اینه که سنجدک نفهمه و زاید احساس ناامنی مادرش رو ندونه ولی افسوس که این اتفاق میوفته

ولی خدا رو شکر میکنم که سنجد محیط متشنج نداره این خودش مزیت خوبیه ....

خدا یممنونم ازت برای داشتن سنجد برای روزهای خوب برای سلامتی سنجد خودم ....

خدا یممنونم ازت و میدونم تو خوت کریمی و با کرامت خودت حل میکنی انچه بر من سخت و دشواره

خدای شکرت

نکته

سیستم  تو شرکت مشکل دار شده و من با سیستم یکی از همکاران میام تو نت .. امیدوارم درست بشه زودتر تا بتونم بیام  کامل بنویسم .


نظرات 2 + ارسال نظر

پس تو کار جدید موفق بودی خیلی عالیه.خوشحال شدم

مرسی عزیزم ممنون از لطفت

غریبه شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 18:27

این هم می گذرد

اری ولی جان میبرد تا بگذرد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.