واقعا راهی برای رهایی هست ؟


 

دیروز گفتم که راهی کلنجاررفتم باهاش بعدش نت گوشیم خاموش کردم عصری میخواستم برم خونه روشن کردم دیدم زده اره حق خروج سنجد رو میدم به شرطی پدرت بیاد تعهد بده به من بگه تو کجایی . منم قاطی کردم گفتم من 100 تا مرد زیر دستم کار میکنند فکر میکنی میخواه یمن رو بشکنی تو فکر کردی من ادم قدیم هستم بلایی سرت میارم مرغان اسمون به حالت گریه کنند ها فکر کردم به همین کشکی هست هر غلطی دلت خواست بکنی برو گزارش اشتباه دادند بهت من برام تو تموم شدی انگار مردی و دیگه زنده نیستی (اشاره به خواهرش که فک میزد با من قبلا)

بعد زد امیدوارم طلاق تموم بشه منم دیگه باهات صحبت یا بحثی نکنم .گفتم چی فکر کدی با خودت فکر کرید من عاشق چشم و ابوری تو ام و الان میمیرم . برو خدا روزیت جای دیگه حواله کنه . ننگ دارم اسم تو رو من و بچم باشه خیلی پررو شدی ها تو در حد من نیستی  .دیگه حساب یگند زدم بهش چون داشت پررو بازی در میاورد . بعدم گفتم زودتر تموم کن که نم یخوام دیگه اسم منحوست رو تلفنم ببینم.....بله این ادم اینقدر بیشعوره اینقدر ... ..دیگه بهش فکر نکردم . بلاک شکردم و گفتم تا چند روز دیگه بذار بلاک بمونه یکم حالش بیاد سر جاش .. بعدم رفتم خرید و مریض داشتم کلینیک ...اومدم خونه که جناب سنجد پرید رو دستم دستم اساس ضر بدید بستمش دیدم سنجد بغض کرده مجبور شدم بازش کنم ....دیشب از درد نخوابیدم .خونه هم مریض داشتم با همون دست کار کردم ...

خدای شکرت . به خاطر همه چیز برای سنجد نازنینم برای مهربونیهاش . برای کارم برای روزهای خوبی که دارم و روزهای خوبی که گذروندم .برای روزهای خوبی که درپیش دارم..

مهمون یاخر هفته کنسل کردم چون یکسری از مهمونها رفته بودند شهرستان و نمیشد بیان منم اگه مهمون یمیگرفتم باید دو قسمت میکردم که اصلا به صلاح نبود ترجیح دادم یک بخشی باشه ...

راستی ماجرای ازاده و فرزاد یکم بد داره میشه ... ولی الان فرصتش نیست بعد براتون میگم . چون حسابی پیچیده شده همه چیز ...

فرزاد شنبه از ایران میره ،همین قدر بدونید نشد وکاش دل بکنند البته هنوز دو روز فرصت هست ها ...

 


نظرات 8 + ارسال نظر
هوپ... سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 19:12 http://be-brave.blog.ir

خوندم سانیا داستان زندگیت رو ، کلی هم حرص خوردم و تو دلم به فامیل شوهرت مخصوصا راهی و مادرشوهرت فحش دادم !!!
میدونی من فکر می کنم داشتن خیلی چیزا لیاقت میخواد ، مخصوصا داشتن یه زن خوب و سربراه و همه چیز تموم ، خیلی از مردها لیاقت ما زن ها رو ندارن ،برای همین وقتی یه زن خوب به دست میارن به خودشون غره میشن که حتما من عالی بودم که نصیبم این بوده ، و بعد از مدتی خوبی زن رو فراموش میکنن و حتی واسشون عادی میشه ، ولی هنوز فکر میکنن خودشون شاخن :)) و ادامه داستان

متاسفانه مردها بعد از به دست اوردن زن همش فکر میکنند دیگه از دست نمی دهند برای همینه که اذیتش میکنند راهی هم از همین دست ادمهاست

هوپ... پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 21:40 http://be-brave.blog.ir

کاش زودتر این بند شناسنامه ای ازت برداشته بشه ... نمیدونم چرا داره اینجو اذیتت میکنه ، من فکر میکردم میدونه تو کجایی
مشتاقم برای شنیدن

نه اون هیچی نمی دونه . تو اسفند ماه همه چیز رو نوشتم از اول ماجرای زندگیم تا به اینجا که هستم رو مروری بر خاطرات گذشته 7 قسمت هم هست . واسه خودش سریالیه ... عزیزم فرصت کردی بخون نطراتت هم بگو ممنون .
ولی خلاصه بگم اون فقط میدونست من تو مشهد هستم . دیگه تغییر رشته و کار و نوع زندگی و الان تو تهران ساکن بودن رو اصلا نمی دونه

... پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 11:14

حالا بریم سر نظرات گهربارم

اهم اهم

وروجک خان
به نظرم همسرت باور نکرده هنوز که می خوای جدا بشی
نه قصد آزارت رو داره نه چیز دیگه و فقط تو بهت هست
باورش نمیشه که اینقدر همه چیز عوض شده به این سرعت
شاید فکر می کرده همیشه تورو داره با هر شرایطی
سر همین دنبال برگشت توئه

حالا که دل کندی ازش به نظرم بهتر باشه فرصت ندی به خودش بیاد

با دلیل اعتیاد راحت می تونی ازش جدا بشی
و حضانت پسرتو هم بگیری
حتما با وکیلت هماهنگ باش و بهش بگو کارت رو بذاره تو اولویت


پیشنهاد من اینه نه خیلی عصبیش کنی که اذیتت کنه
نه خیلی راه بیای باهاش که فکر کنه همه چیز درست میشه



در هر صورت این بحران چندین سال درگیرت می کنه
اینکه بدونی جدایی با سختی همراهه حداقل کمکت می کنه که شرایط رو درک کنی و نخوای خودت رو تو مشکلات و ناراحتی ها غرق کنی
جداییت رو یه بیماری ببین که بعدش سلامتیه
مطمئن باش اینجوری راحت تر طی می کنی این دوره رو

این نظرات گهر بارت منو کشته ها!!!!!
ببین من کامل ماجرا رو نوشتم تو اسفند ماه بری میتونی ببینی سه سال بیشتره ما جدا زندگی مکنیم . اون زن و زندگی خودش رو داره و دنبال من و بچش نیست ...دیگه میخوام این دندون لق رو بکشم و تمومش کنم . باور کن اگر پاسپورت نم یخواستم اصلا بهش زنگ نمی زدم حیف که حق خروج سنجدک و پاسپورتها دستو پام لنگ کرده

... پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 11:07

100 تا مرد زیر دستتن ؟!

شما یه کارمند خیلی آقا که از هرانگشتش 1000 تا هنر بباره نمی خواید


ملیله دوزی، سفره آرایی، گرانیت روی شیشه، معرق، سفالگری، آینه کاری، خاتم کاری، تزیین تخم مرغ عید، اوریگامی، بافندگی، فرشبافی، بچه داری، آشپزی، غر زنی، بدجنسی، کتک، مشت، لگد، گاز، ویشگون، جیغ، کارای بد بد، دست تو بینی و ....





قول میدم اینقدره بچه خوبی باشم

حالا 100 تا مرد زیر دستم نیستن ولی خوب مدیر واحد هستم و مدیر عامل هم گوشش تو دهن منه که حرف بزنم اجرا کنه بعد این مرد میخواد برای من بحث مرد بکشه وسط والا..اینها مشخصات کارمند اقا هست ؟ جدا؟ جای خانم اقا عوض کردی هان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاملا مشخص بچه خوبی هستی فرار کنم والا

fahi چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 17:56

سلام :) تازه بت وبت آشنا شدم عزیزم انشالا خدا بهت صبر و آرامش بده، حضانت سنجد قانونی تا هفت سالگی با توه ششوهرت نمی تونه ازت بگیرش نفقه سنجدم شوهرت باید بده حتی نفقه این سه سالم می تونی ازش بگیری، ساده ازش طلاق نگیر حق و حقوقت رو بگیر این مرد دنبال بچه نیست می خواد ازش برای طلاق ساده استفاده کنه احساساتی نشو مهریه تو بگیر سنجد قانونن با توه، نفقه شم بگیر، مواظب باش برای دادگاه از صدا و پیامکهای تو استفاده می کنه با ی وکیل مشورت کن

سلام مرسی که میای و میخونی عزیزم . من میدونم قانونا سنجد تا 7 سالگ یبا من هست . از طریق دادگاههم حضانت گرفتم مننم یخوام با این مرد درگیر بشم و بچم ارامشش رو از دست بده من میخوام ارامش رو داشته باشه و نخواد درگیر بشه ..
اون پولی نداره و منم دنبال پول نیستم چون میدونم از روشهای دیگه میخواد اذیتم کنه

اعظم46 چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 15:31

خدا کنه این جر وبحث دیگه نباشه وتکلیفت روشن بشه
دستت چطوره خوب شد
ازماجرای فرزاد وآزاده بنویس

خدا کنه واقعا راحت شم از دست این مرد و ....
بهتره اینقدر درگیر شدم دستم یادم شده .تیر میکشه یادم میاد دستی هم دارم
اره تو اولین فرصت مینویسم ازشون

دل آرام چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 12:25

حرص نخور.
درست میشه.
مردا طبیعتشون اینه که وقتی میگی طلاق دنبال گزینه می گردن ببینن با کی روی هم ریختی و با کی می خوای بری.

حرص نم یخورم دیگه زورم میگیره به خدا. اخه جالب اینجاست من کاری بهش ندارم میدونم چه گندهایی زده ولی کاری ندارم ..اون میدونه من دنبال مرد جماعت نیستم ولی باز هم میخواد اذیتم کنه

غریبه چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 10:21

سلام
حرفات عالی بوده و اگه یک جو غیرت داشته باشد دیگه اصلا نباید بهت پیام بدهد
معمولا ضربدیدگی از سمت مچ است که ما از قدیم مچ ضربدیده را با آب ملایم که کمی نمک قاطی داشت ماساژ می دادیم
خدا را شکر دور ورت حسابی شلوغ است میهمانی آنچنانی می دهی
توکل به خدای منان ان شاالله با کمی صبر مشکلات هموار می شود

سلام ..امیدوارم که دست از سر من بردارد اون ادم کلا دلش میخواد اذیتم کنه..اینقدر درگیرم مچ ضربدیده ام مونده تو انتهای ماجرا ..فقط تیر کشیدنش یاداوریم میکنه ... ممنون واقعا خدا رو شکر ..من همیشه مهمونی دادن رو دوست دارم . البته مهمون یاین هفته کنسل شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.