پراکنده نوشت

خستگی کار و این روند باقی مونده از مریضی با من داره خودش تا ته هفته میکشونه

گفته بودم از محل کار جدیدم مینویسم وقت نشده ولی چند تا چیز میگم . مدیرم حالش خوب نیست چون هرروز یک جور من رو گیر میندازه ..همیشه هم  بد نیست ها خیلی میزنه تو پرو پوز من.

قرارداد نبستم هنوز عملا من پادر هوام .

وزارت من میرم اونها نیستند اونها هستند من نیستم

یک کارهای متفرقه کاری کردم خوبه نمی دونم بده نمیدونم نشستم دست به دامان خدا که خوب باشه

سنجد وروجک شده هنوزم چیزی بهش نگفتم ولی احتمالا قصه بگم قصه خوب و دنباله دار شایدم شد شهرزاد قصه گو والا

اخر هفته یک استراحت و خواب اساسی نیاز دارم دعا کنید بشه . قرار بود یکی دوتا مهمون از شهرستان برام بیاد انگاری کنسل

کلی کار دارم باید انجام دارو باید بسازم و.... همش به امید دوروز اخرهفته هست .

دیشب کیک پختم عالی شد مهمون سرزده اومد برام اوردم گفتند از بیرون خریدی . وای دهن من مگه بسته مید از ذوق

شلوار ندارم بپوشم سرکار ،شلوار لی ندارم ،کفش راحت یهم ندارم . کتونی های چند سال پگیشم میپوشم بدبختی اینجاست حال ندارم برم بازار خرید و.....

میخوام لباس تابستونه سنجد بگیرم....نمی دونم کجا اف زده خبر ندارم احتمالا تو بین خرید های وسواسی سنجد برا خودم هم کفش و شلوار بگیرم.

رفتم ترمیم ابروهام ...                         اینقدر مزه داد پول ندادم ترمیم اولش برام رایگان بود

4 قسمت اخر شهرزاد ندیدم میخوام ببینم ...

الان کلی کار دارم حوصله ندارم انجامش بدم ..

یک ادم مهم مریض شده میخواد بیاد خونمون....قول دادم سلف یبگیرم باهاش با بچه ها بخندیم . میدونم روم نمیشه اینکار رکنم.

کنسرت علیزاده دوست داشتم برم اخرهفته هست .یکی از دوستهام گفت واست بلیط میگیرم هنوز که خبر نیست ..

دوتا تعطیلات خرداد داریم یکیش میخوام برم مشهد دعا کنید بتونم برم....

الان حال نداشتم شرح ماوقع نوشتم

هیچ برنامه ای برا اخر هفته نیمخوام بذارم ولی شک دارم به اوضاع که اینقدر خوب بمونه من شانس ندارم لابد باز شلوغ پلوغ میشه من استراحت نمی کنم....

امشب باید کلینیک برم مریض دارم ...زنگ زده حال هم ندارم حداقل امشب ندارم ...

درس دارم نخوندم .

به نظرتون زشته منناخن هام همیشه شکسته هست..یا لاک نداره یک خانم تو اتوبوس دیروز بهم گفت شما شلختهها باعث میشینشوهرهاتون برند سمت دیگه... درسته به نظرتون؟

یا خیلی بده من مغنعه میپوشمو تاخونه شال از تو کیفم در نمیارم عوض کنم اخه همه همکارها لباس عوض میکنند من حال ندارم.بعدم گناه نمی کنم که سرکار میرم...

دوستم خونه ما بود . با سنجدتو اتاق خوابیدند مهمون سرزده داشتم وقتی مهمونم (مریض بود) رفتند دلم نیومد بیدارش کنم ملافه برداشتم اومدم  تو هالخوابیدم دیونه نصف شبی اومده بود تو هال خوابیده بود . تو عالم خواب صدای جیغ سنجد اومد جیغ های گوش خراش و من رو صدا میکرد ... پریدم تو اتاق بغلش کردم میلرزید مامان من رو تنها گذاشتی من رو نبرید بدون من کجا رفتی بچم میلرزید و باگریه میگفت بغلش کردم یک ساعت میگفت رو پات میخوام بخوابم باز میگفت تو بغلت تاروشن شدن هوا بچم تو بغلم بود دستشم به یقم که یک موقع جدا نشم ازش ...بدجور ترسیده حس بدی داشت الهی بمیرم برا بچم .. صبح با بغل بردمش مهد دستم محکم گرفته بود مطمئنش کردم که من میام  دنبالت وو.....

ولی تو تموم اینها حس میکنم یک خدای مهربون هست که حسابی حواسش پرته منه و داره میگه فلانی نگهدارتم ها . فلانی من هستم تو برو جلو تو اقیانوس تو درخت برای رهایی از کوسه هست ...من درخت تو اقیانوسم رو میبینم .

خدیاا ممنونم خیلی ممنون بابت همه چیز خدای شکرت

نظرات 7 + ارسال نظر
نازلی جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 15:25 http://www.1aseman-deltangi.blogsky.com

اخی عزیزم سنجد
خیلی ترسیده بوده
کلا این پستت پر چیزهایی بود که دوست داشتی یا باید انجام میدادی و اخرش هم حال نداشتی
اما سانیا در مورد ناخن و حرف اون خانمه ، گرچه اغراقه حرفش اما بنظر من دستهای یک زن خیلی تو زیباییش تاثیر داره به آدم حس خوبی میده
ناخن هات یا ژلیش کن که نشکنه یا ناخن بکار

اره بچم حسابی ترسیده بود از تنهایی...
اره تاثیر داره ولی من با این شرایط واقعا تا همین جاش هم همت میکنم ..رفتم ابروهام تاتو کردم . خط لب و رنگ مو که دیگه خیلی قیافم داغون نباشه ولی کاشت ناخن با اون همه کار من یکم سخته برام

مریم (تداعی آزاد) پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1395 ساعت 14:01

" یک خانم تو اتوبوس دیروز بهم گفت شما شلختهها باعث میشینشوهرهاتون برند سمت دیگه."
با عرض پوزش از بقیه: ایشون گه زیادی میل نمودن! :)
عزیزم منم تا وقتی تو خونه کار نمی کردم ناخن هام همیشه لاک زده بود اما الان اینجور نیست هم زود میشکنه هم لاک نداره چون با کار کردن لاک میرزه این زنها حتی مغزشون اندازه فندوق هم نیست بفهمن نمیشه هم بچه نگه داشت و کار خونه و بیرون انجام داد هم مثل سیندرلا بود زنهایی که از این تزهای مسخره میدن اغلبشون مفت خورهایی هستن که حتی تو خونه هم کار نمیکنن و بچه هاشون رو هم درست نگهداری نمیکنن هر مردی هم که اینقدر احمقه که موضوع به این سادگی رو درک نکنه همون بهتر بره با یکی که فقط فکر لاکشه!
هر وقت مردها هم اومدن جای ما هم بچه داری کردن هم خونه داری هم کار بیرون و هم نایی برای سرویس های تخت خوابی داشتن و با این حال وقت اضافه هم پیدا کردن تا مثلا شکمشون رو سیکس پک کنن ما هم یه فکری به حال لاک ناخنمون میکنیم.

خخخخ. حسابی دلت پربود ها . دقیقا منم همین رو میگم منی که از صبح کله سحر میزنم بیرون و بعدم تا عصر میرسم خونه از من هیچی نمونده دیگه که بخوام لاک بزنم یا بخوام ناخن بکارم ناخن هام میشکنه چون کلی کار میکنیم . من دارو میسازم دستهام دست کش هست ولی باز هم خواهناخواه با شوینده و مواد زیاد سرو کار دارم اونوقت اینقدر راحت میگند بهم ..
مگه مردها عقل نمیخوان روابط اجتماع یزن مهم نیست فقط همون زیبایی ظاهری؟؟؟؟؟ باور کن زنها زیاد شلوغش کردند وگرنه مردها اونقدرهام احمق نیستند

مه سیما چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 21:20

وای چفد کار راستی سنجد رو بعد از مهد چکار میکنی؟تا عصر که نگهش نمیدارن.بنظر من حالا اونجوری هم که خانمه گفته درست نیست ولی کلا هر آدمی مخصوصا مردا زیبایی رو دوس دارن و با چیزی که میبینن زود فریب میخورن مردا

سنجدرو از مهد برمیدارم میبرم خونه . از 5 به بعد هرجا برم سنجد یا پیش منه یا پیش یکی از دوستان ....خوبه همه زیبایی رو دوست دارندولی نهدیگه تا این حد اخه ناخن هام زشت نیست قط نمیرسم بهشون

اذر چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 20:26 http://azar1394.blogfa.com

ادم معروفه کی بوده ههههه

اها ..برو ببین کی تو این مملکت معروفه ...غیر من همه معروفند ها

هوپ... چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 14:55 http://be-brave.blog.ir

به دلم کیک خواست :)) نوش جونتون ...
امان از درس های نخونده :)))
من هم دلم مانتوی گلگلی میخواد !! از نوع تابستونی

مرسی عزیزم . تشریف بیار خوشحال میشم در خدمتتون کیک درست کنم. وا ی نگو که منم کلی چیز میخوام پول ندارم وقتم ندارم

دل آرام چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 09:27

مهمونات زیادن دختر خوب.
یه کمی بیشتر به خودت استراحت بده.
من اینقدر مهمون داشته باشم دو روزه مریض میشم

خوب چیکار کنم پیش میاد . بعد خیلی از مهمون هام مریض هامند که اشنا هستند واسه همون

غریبه سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 17:12

چه برنامه های غر و قاطی ایی
نوه ی من هم همین طوری است همه اش دلهره دارد که نکنه مامانش او را تنها بگذارد سوار ماشین که بشه میگه نری ها
میگم نه عزیزم تا مامانت سوار نشه نمی رم
خانه ی اسباب بازی هم که می بردش باید همانجا می نشست تا تعطیل بشود
باز خوبه سنجد مهد وا می سته
بچه های من هیچ کدامشان اینطوری نبودند دو شب دوشب تنها می موند

سنجد زیادی وابسته من هست و همین رو میدونم که خوب نیست . مهد میمونه حتی پیش دوستان هم بشناسه میمونه اما شب تو خواب بیدار بشه من کنارش نباشم غوغا میکنه غوغا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.