من ناک اوت شدم


 

من ادم ساده ای بودم تو گذشته خیلی ساده و زود باور ..الان دیگه اونجوری نیستم نه که گرگ شده باشم ها نه ..هنوزم ته قلبم من کودکی میبینم تو بغل مادرش اشکم میاد بیرون هنوزم دل نازکم هنوزم غصه میخورم گاهی غصه های به من بی ربط...

ولی خوب شرایط زندگی ایجاب کرده که من خیلی خودم رو محکم نشون بدم منظورم محکم مشکلات نیست ها منظورم از نظر برخوردی هست ..

من همون ادمی ام که با همه کنترل هام تو فیلم شهرزاد یک جاهایی گریه کردم ... یک جاهایی بغض کردم و یک جاهایی دیگه ها یها یزدم . بخصوص وقتی بچش رو می بردند من میدونم وقتی ماردی از بچش جدا بشه چیه ماجرا . من با همه محکمیم یک جاهایی میشم همون دختر دل نازک و لوس خونه پدری . همون که شاهزاده قصه ها رو داشت همون که فکر میکرد دنیاش دنیای قشنگی میشه و شاهزاده میاد غافل از اینکه شاهزاده تبدیل شد به پسر دده مطبخی با همون طرز فکر و من موندم تو دنیای عجیب ....

امروز تو سن 32 سالگی و اندی نشسته ام ببینم سرنوشت واسم چی میخواد ....من گفتم بارها و بارها که امادگی هیچ  شروعی رو ندارم ... هیچ شروعی . من میترسم یک بار دیگه کاخ امال و ارزوهام خراب بشه ..این ترس با منه و با من خواهد موند ....

میدونم همه میگن ترست رو کنار بذار همه نمیشند پسر اون دده مطبخی ولی من میترسم...

امروز تو تموم حرص و اعصاب خوردیهایی که اولش بابت کیف گم شده و بعدم نصاب ماهواره داشتم که اعصاب برام نذاشته تو این تعطیلات اومد نصب کنه و نشد و رفت و امروز دوباره قراره بیاد و منم نمیخوام ببینمش

یک خانم تماس گرفته به موبایل من .......

گفته بودم پیش مشاور رفتم هم اقا هم خانم یک روز واسه تصمیمم در مورد اون مرد کههدایت شدم بعدم فهمیدم اونها سرم میخواستند کلاه بذارند و بعد هم پیش هر دو مشاور رفتم بودم یکیش برای هدایت سنجد نسبت به وضعیت کنونیش و نبود پدر ...اینکه چطوری پدر رو ببراش معنی کنم .همه اینها باعث شده چند وقت اخیر برم پیش مشاور یکم هم زیاد برم مشاور خانم چند وقت پیش بهم گفت از مشاور اقا کمک بگیر که بتونه کمکت کنه چون مردها بعدا مشکلات پسرها رو خوب تر درک میکنند ..من صادقانه رفتم پیش مشاور گرامی و خوب زندگیم رو صادقانه گفتم حتی تست شخصیت گرفت ازم ...چند تایی و راهنمایی الحق و الانصاف یکرد شماره موبایل من تو پروندم بود . تو اخرین وقت مراجعه هفته پیش ازم پرسید چرا سعی نکردی این مدت مردی رو بیاری کنار خودت تا بتونی به عنوان پدر سنجد معرفی کنی ؟ منم گفتم خوب من رسما جدا نشدم . بعد هم میبینید که من اسیب دیدم و نمیتونم اعتماد کنم . گفت واسه جداییت قرار نیست خیلی روابطتت گسترده بشه ولی میتونی باب اشنایی باز کنی تا سنجد پدری رو کنار خودش ببینه و شما کارهای قانونیت انجام بشه از همون طرز فکر اروپایی استفاده کرد ...

گفتم پیشنهادها اکثرا یا بی شرمانه شروع شده یا اینکه واقعا تو بازه زمانی من اصلا نمی تونستم ارتباط برقرار کنم نکردم شایدم هرگز نکنم ...

خانم امروز مادر اقای مشاور با 40 سال سن بودند ...تمام تصورات من و هرانچه باید رعایت میشد رو رعایت کردند رد دادن پیشنهادشون .....

اسمش بذارم سو استفاده از مریض یا بذارم زرنگی ایشون بذارم حماقت من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من حتی موبالش ندارم وگرنه الان زنگ میزدم فحشش میدادم ...زشته برم دفترش ؟

هیچ چیز بدی نگفتند . اقای مشاور به دلایلی تنهان و ازدواج قبلیشون با شکست مواجه شده( کوزه گر از کوزه شکسته ...)

فرزندی چون فرزند من دارند ک به دلیل عزیمت مادر به خارج از کشور فرزند پیش پدر هست .....

و تمام اینها مودبانه از طریق مادرشون عنوان شده و هیچ نقطه ابهامی نگذاشتند حتی مادر ایشون به من گفتند در صورت صلاحدید خودشون بیان بیرون یا خونه هرجا که من تمایل دارم ببینند و با من صحبت کنند بعد اقای مشاور وارد عمل بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟

 

الان عصبانیم دلیلش رو نمیدونم چرا؟ بد حرف نزده که بهم بربخوره ...حرف بدی هم نزده .... پیشنهادش هم بی شرمانه نبوده ...

گفته درروند طلاق هست و میدونه من به زودی میگیرم ...

گفته از مصمم بودنم برای عدم برگشت پیش همسر در جریانه

گفته همسر اون اقا ازدواج مجدد کرده و هرگز برنمیگرده حتی برای دیدن بچش

گفته در صورت عدم تمایل بچه میتونه پیش مارد بزرگش بمونه

گفته بذار یک بار بیام باهات صحبت کنم حضوری

من ناک اوت شدم تو زندگی

نظرات 11 + ارسال نظر
فروهر دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 ساعت 16:14

ازین مثالا زیاد میگن..زنی ک تو عقد..بی اجازه شوهرش نباید بره جایی تو چرا پس واسه خودت اومدی تهرون...هنوز خواستگاری نکرده که...فوقش ب مادرش میگفتی بزار من کامل جدا بشم.بعد حرف بزنیم

اگه اینجوری باشه من مشهد هم نباید میومدم ..چون میدونی که شوهر من جنوب هست ...
من حرف خاصی به مادرش نگفتم فقط غافل گیر شدم اینقدر دنبال کلمات گشتم تا مودبانه خداحافظی کنم فقط

فروهر دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 ساعت 14:16

نمیدونم ..چرا
من اگ تو شرایط تو بودم..قبول میکردم با تلفن مادرش که در حضور ایشون یه جلسه با پسرش حرف بزنم...و جلسات بعدی برای اشنایی بیشتر باشه
یعنی چی از اطلاعات مریض سواستفاده کرده..چ سواساتفاده ایی
اون نه هرکی..که شرایط تو بدون وقصد ازدواج کنه...سواستفاده است؟؟اصلا نمیفهمم عصبانیتت رو
راهی کجاست؟که خودتو زنش میدونی..شما زندگیتون ب ی امضا بنده..البته اگ بشه اسمشو گذاشت زندگی...فقط تو شناسنامه هم اسمتونه...برو دنبال زندگیت بابا
این حرفا چیه...هرکی جای تو بود خوشحالم میشد

اخه میدون یمسئله شرع میگه تا زنی تو عقد کسی هست نباید ازش خواستگاری کرد . البته حالا انگار من کل کارهام با شرع بوده ... هنوز تصمیم نگرفتم.که باهاشون صحبت کنم .هنوز گزینه انتخابی من نیست . شایدم دارم زا زیر بار مسئولیت شونه خالی میکنم که اینجور بهانه میگیرم . نمیدونم والا باز هم ممنون نظرت جالب بود برام

مریم (تداعی آزاد) یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 16:19

خب به نظر من اعتماد کردن تو این مورد سخته و بهتره با یه مشاور خانم درمیون بذاریو ببینی چی میگه .
برام عجیبه یه روانشناس بهت بگه اگه دوست نداری میتونم بچمو بذارم پیش مادرم!! جل الخالق میخواد بابای بچه تو بشه ولی به این راحتی بچه خودشو محروم میکنه به گاهی دیدن؟
دنیای کثیفی شده . باید دید دلیل طلاق همسرش چیه و آیا شما تنها خانومی هستی که ایشون اینجوری قصد کمک کردن بهش رو داشته ؟

عجیبه که این آقا مشاوره ولی میگه تو دوره جدایی با مردی آشنا شو که بعدا سنجد بتونه به عنوان پدر قبولش کنه یعنی ایشون از فضا اومدن و طرز فکر مردان ایرانی رو نمیشناسن ؟ نمیدونه مردای ایرانی وقتی خرشون از پل گذشت صد تا انگ بهت میزنن متاسفانه حتی قشر تحصیلکرده هم بیشعورن و بعد از ازدواج میزنن تو سر دختره که تو با من دوست بودی حتما با صد نفر دیگه هم سکس داشتی .
یعنی سنجد یکیو به عنوان پدر قبول کنه بعد اگه بهم خورد چی بهش میگن؟

قصد داشتم برم پیش یه مشاور که اتفاقا آقا هم بود کامنت نازلی رو که خوندم کلا نظرم عوض شد. متاسفانه مملکت درو پیکر نداره

نوشی یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 11:19

سانیا جون بنظرمن چرا سواستفاده برداشت کردی ؟ ایشون که خودشون بهت پیشنهاد ندادن و از طر یق مادرشون وارد شدن و اینجوری نهایت احترامشون رو به تو نشون دادن .
اینکه تو الان آمادگی نداشته باشی امری قابل درکه ولی بنظر من حرکت بدی انجام ندادن .

جدی؟ من نمیدونم چر از دستشون عصبانیم ...نمی دونم چراها ولی کلا قاطی دارم فکر میکنم سواستفاده کرده

دل آرام یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 09:50

چه بی شعور حال و حوصله اش رو اگه داشتی به جرم سواستفاده از اطلاعات مریض ازش شکایت می کرد پیش صنف خودشون.
والا آدم اگه به دکترش نتونه اعتماد کنه که واویلا
حداقل می ذاشت دو سه ماه می گذشت بعدش این کارو می کرد

نه خدایی حال و حوصله اینجور حالگیری ازش رو ندارم .
همین منم حس میکنم از من و شرایطم سواستفاده شده . البته خیلی ها معتقدند خوب برخورد کرده ولی به نظرم باید میگذاشت زمان بگذره بعد . حداقل من رسما جدا بشم

نازلی یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 08:59 http://www.1aseman-deltangi.blogsky.com

عصبانی چرا ؟
اتفاقا نشون میده لیاقت تو این زندگی که درش هستی نیست
نمیگم اون اقا خوبه یا ... اما حتما درونت چیزی دیده
بهتر از مشاور منه که عملا بهم گفت بیا با من رابطه ج داشته باش تا بفهمی مرد چیه
به اون میگن سواستفاده گر نه این بنده خدا
البته برام عجیبه این اقا که روانشناسه چطور تو این مرحله این پیشنهاد داده وقتی هنوز رسما جدا نشدی ؟
بهرحال ادمها متفاوتن
حتما خیلی خوشش اومده

جدی نباید عصبانی بشم ...
بیخیال جدی مشاورت گفت بیا رابطه داشته باشیم ؟ نه من مدتی میرفتم پیشش حتی به جرات میتونم بگم این اقا نگاتههاش هم با احترام و کلا مبادی اداب شدید بوده ...
اخه معتقدند که زن بعد 4 سال رسما شرعاو عرفا همسر اون اقا محسوب نمیشه ...
لابد زیادی هول کرده نتونسته یکم دیگه صبر کنه

اعظم46 شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 21:00

برا یه خانم تنها وجوان خواستگار می آد جای تعجب نداره

فقط یه خواستگاری زود هنگام بوده که اگه تصمیم قاطع برا جدایی داری زودتر اقدام کنی هرچند خواستگاری از خانم شوهر دارصحیح نیست ولی از خانم مطلقه در ایام عده به صورت غیر مستقیم وبا واسطه اشکال نداره
مشکل فرزند ایشون هم هست اگه جنس مخالف باشه بدتره واگر جنس موافق با اختلاف سنی جای بحث داره

راستی نپرسیدی شمالیه یا نه شاید فال گیره راست بگه:

اره میاد ولی خانمی که جداشده ..البته میگم طبق اصول خودشون میگن زنی 4 سال تنها بوده قطعا تا الان عرفا و شرعا همسر اون اقا محسوب نمیشه ...
فرزندشون همجنس و هم سن و سال هست
نه نپرسیدم من اینقدر هنگ بودم به زور خودم رو جمع و جور کردم گند نزنم به هیکل مادرش
به حرف فالگیر باشه که باید دوسال دیگه میومد نه الان

شبنم شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 20:59

سلام چرا سواستفاده خیلی هم محترمانه
اینکه کلا از در عرف دراومده خودش وارد عمل نشده و خیلی چیزای دیگه
به این فکر کن شاید تو روز چند نفر با این شرایط می رن پیشش
خوب اون شما رو پسندیده اصلا هم کار بدی نکرده
شما هم نباید عجول باشی با فکر با واقع بینی برو جلو نه با بدبینی

سلام .اره میدونم روشش از خیلی ها بهتره ...
میدونم تمام اینها رو ولی باز هم خوب امادگی ندارم در این خصوص ...نمی دونم فعلا که هنگ برخورد مشاورم . بخصوص اینکه دیگه روم نمیشه برم پیشش

هوپ... شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 19:18 http://be-brave.blog.ir

سانیا ... هر چقدر بهت بگم درکت می کنم باز هم کافی نیست ، زندگی ما آدم ها شاید توی بعضی مسیرهاش شبیه به هم باشه ولی مطمئنا تفاوت های زیادی هم داره ...
ولی من درکت می کنم ازین نظر که میدونم چقدر این ضرب المثل که مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه ، درسته ... چقدر اعتماد دوباره سخته ... چقدر نا امید بودن از جنس مرد وحشتناکه و ...
درسته کار مشاورت یکم زشت بوده ولی میشه به عنوان یه تلنگر حسابش کنی که هر چه زودتر ازون مرد جدا بشی و یه فکر اساسی واسه ی زندگیت بکنی ... حالا این مشاور نه ، مرد بعدی ...
فقط خواهش می کنم نگو که میخوای تا ابد به هیچ مردی فکر کنی که کلاهمون میره توی هم :))) چون هم تو و هم سنجدکت نیاز دارین به وجود یه مرد خوب ، همه نیاز داریم به وجودش ، یه مرد خوب !

مرسی عزیزم . از اینکه درکم میکنی. میدون یحقیقتش تا چند وقت پیش هم فکر نمی کردم به وجود یک مرد دیگه . ولی خوب الان گاه یفکر میکنم برای وجود یک پدر خوب کنار سنجد شاید بشه البته خیلی خوب ولی نمی دونم میشه یا نه...
اول از همه باید جدا بشم این قدم اول هست

غریبه شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 19:02

حالا که خدا پشتت هست خدا را برای خودت نگه دا ر
چشمت را روی این پیشنهاد های رنگارنگ و ووسوسه انگیز ببند
آنچه که شرع میگه را عمل کن
اول طلاق وقتی جاری شد سه ماه و ده روز صبر بکن به در موردش فکر کن

واقعا هم توکل به خدا باید کرد . منم در حال حاضر اصلا نمی تونم به این موضوع فکر کنم.
من نمی دونم اینها چرا اینقدر هولند

... شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 16:18

سلام

برای همه دزدی و .... اتفاق افتاده و می افته
چیز عجیب غریبی نیست

تا دلتم بخواد خیلی از نصاب ها از هر نوعش از پرده تا وسایل برقی و .... آدمای معمولا مثبتی نبودن و نخواهند بود (منظورم به همشون نیست)


در مورد صحبت آخرت هم اینقدر قر نیا دختر
نمی گم بله بگو و نمی گم نه بیار
حتی صلاحم نمی دونم تا قبل طلاقت بخواین با هم باشید

اما فرصت بده ! بگو بعد طلاق در خدمتم و از همه مهم تر دندون کرم خورده رو بکن بنداز دور
تا شوهرت داغه به چیزای دیگست فرصت بدون
بعدا شاید بخواد اذیتت کنه و ..... یا اصلا بخواد رجوع کنه

وروجک
با خودت روراست باش
تو تا چند سال دیگه می تونی تشکیل زندگی بدی و از همه مهمتر شاید بچه دار شی
نذار هم سن خودت و هم سن سنجد بره بالاتر که دیگه پذیرش پدر هم برای سنجد سخت میشه هم خودت و هم مردی که بخواد پدری کنه از سن پایین تر راحت تر همذات پنداری و پدری می کنه برای سنجد تا وقتی سنجد بزرگ تر باشه


تکلیف خودت رو مشخص کنی تمام این فکرای بیخود از زندگی و ذهنت خارج میشه



دوست داشتم اگه راهی بود برگردی اما حالا که تمام راهها به بن بست
سریع تر خارج شو و طلاق بگیر
هر چی دیرتر بدتر....


مراقب خودت باش دوست جان !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.