سنجدک من


سنجد یک دونه من خیل یلوس هست خودم میدونم ولی چه کنم یک دونم هست و طاقت ندارم با همه اصول اخلاقی ح سمیکنم یک جاهایی زیادی دیگه سوسول میشه ..چون تا به جایی میخوره کلی قال و قیل میکنه...چند شب پیش تو خونه موقع بدو بدو پاش به پایه مبل گیر کرد خورد زمین اینجور مواقع زیاد محلش نمیدم . دیدم میگه وای دیگه نمی تونم راه برم .گفتم بشین بچه چرا الک یمیگی یکم نازش کشیدم ولی نه زیاد . برگشت گفت باور نکردی خنیددم و گفتم مامانها اگه بچه ها خیلی دردشون بیاد اوونها هم دردشون میاد . چرا پام ردد نکرد پس خیلی بد نخوردی ..باور کرد و رفت دیشب شلوارش رفته بود بالا یکم پاش کبود شده بود قلبم ددر گرفت پاشو بوسیدم تو خواب میگه مامان پاهات درد گرفته مگه.....

این روزها هرچی به شمیگم میخواد به حرفم گوش کنه میگه باشه مامان هر چی تو بگی ...و من میخوام بخورمش . قربون صدقش میرم بغلم میکنه . تو جواب هرچیز من برمیگردونه به خودم میگم چرا میگه حرف بچه ها با مامان ها یکی هست...

واسه تولدش ذوق داره .هرهوز پیشنهاد میده اون رو زمیگه مامان نمیشه کیکم مثل تو باشه میگم یعنی چ ی؟ میگه شکل مامان . چون همیشه میگی سنجد من بخورمت  ..حالا من میخوام مامان بخورم ...

سنجد مهربون من وقتی لباسش رو کثیف میکنه میگم ببر تو حموم خودت بشور میبره و اب بازی میکنه خودش هم خیس میکنه کلش رو تحویل من میده تو جوابم هم میگه..ممان شستم ببین همه لباسها رو...

صبح بهش میگم برو عینک من رو بیار رفته اورده میگه چرا من عینک ندارم. میگم خوب چون چشمهات ضعیف نیست. میگه از بس دخت ربدی هستی به حرف مامانت گوش نکردی عینیک ی شدی . بس میچسبی به تلویزیون...!!!!!!!!!

تبلتش رو ازش گرفتم تنبیه و البته اینکه زیادی باز یمیکرد روز یک یبار سراغش نمی گیره ..کم کم میخوام درش بیارم براش کاش بدونه نباید دیگه اغاق کنه امان از سر به  هواییش.

میاد بغلم میکنه و خوب ناز میکشه بعد میگه مامان بستی بهم میدی !!!!!!!!!!!!!اینجوری که من گوشهام دراز میشه و یک موقع میبینم فریزر خالی شد از دست وروجک ...

صبح بیدار شده و میگه مامان بریم مهد خاله مرجان من نباشم صبحانه نمی خوره همیشه هم میگه سنجد من یک روز تورومیخورم .دلبریش واسه من کم بود به بقیه هم منتقل شد ..

هنوز کفش و لباس تابستونی نگرفتم خداهم انگکار از دل من خبر داره هنوز هوا سرده سرده

من کلاهدوست دارم پسرها زینت دیگه ندارند ..وقتی برده بودم پیش استادم گفت پسر کلاه دوست دارهیا مادر ؟!!!!!!! گفتم من دوست دارم اون شکایت نداره . گفت مادرهای مهربان جزئیات فرزندشون در نظر مییگرند...نیمدونم چرا از اون روز میخوام عینکم برا بچم بگیرم جو عاطفی گرفتتم عجیب ها..


نظرات 7 + ارسال نظر
حامد یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 23:45

تولدو میگم دیگه ;)

تشریف بیارین خوشحال میشیم والا

حامد شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 23:21

منم میام :)

کجا ؟ قراره جایی بریم ؟؟؟؟

آنا شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 22:15 http://aamiin.blogsky.com

من هم عاشق کلاهم. راست می گه دیگه کل لباس هاش را شسته.

بله . عاشق کلاه بودن خوبه .....خیلی هم خوب ..
اوننشوره من بیشتر ممنون میشم ها

مجتبی شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 12:33 http://m-z2016.blogsky.com

خدا برات نگهش داره /

مرسی ممنون از لطفتون

غریبه شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 12:11

فکر کنم نوه ی من از سنجد کمی لوس تر است
چون خیلی وابسته به مادرش می باشد مهد هم که می رفت باید مادرش بیرون می نشست
یک کم که باهاش بلند صحبت بشه فوری قهر می کنه
دیروز عروسک هایش را دور من جمع کرده بود من هم تو سر عروسک ها می زدم تعجب می کرد یعنی تا حالا کتک خوردن و یا زدن را ندیده است !

یعنی از سنجد لوس تر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نفرمایید این خیلی لوسه والا . سنجد هم حساس به رفتارها کافیه من اخم کنم سریع دو تا دستش بغل میگیره و های ها یگریه میکنه ...نه سنجد کتک زدن رو دیده و البته گاها به روی باسن مبارکش هم زدم . چون زیاد رو اعصاب میره

اذر شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 11:06 http://azar1394.blogfa.com

اخه
عزیزم .چقد نازه
اینقد نچسب ب تلویزیون خو

بله وروجک واسم تعیین تکلیف میکنه

دل آرام شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 11:04

سانیا جان لوس بشه زنش فحشت میده ها:))
قروبن بچه ها برم با این صفای دلشون
اگه کاری از دست ما برمیاد بگو برا تولدش اگه بتونیم یه کاری بکنیم براش.

خخخ . واقعا فکر کنم فحش خور من برا عروس ملس بشه بس که بچم لوس میکنم...
خدا نکنه عزیزم انشالله به زودی زود خودت نی نی میاری ..
وا یمرسی عزیزم والا من هنوز هیچ کار یواسه تولدش نکردم یعنی برنامههام مرتب نیست میخوام تولد بگیرم یک روزش و کلا برنامه که میخواد چی باشه یکم برام هنوز مبهمه ..باز هم ممنون زا پیشنهادت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.