یک راه پیش روم بذار

نمی دونم دست تقدیر من چیست .....

شنبه از صبح بدو بدوی سرکارم داشتم تا عصر عصرم اینقدر سرم شلوغ بود زنگ زدم اژانس سنجد رو ببره خونه و من خودم دیر تر رسیدم ..دیگه تا رسیدم شروع کردم به شام پختن و جمع و جور کردن خونه که یک یاز دوقولوها زنگ زد با دوستش داشتند میومدند واسه دارو منم مشغول کیک درست کردن شدم ..اومد با دوستش فبوی کیک دراومده بود گفتم بمونید کیک بخورین بعد برید .دیگه موندن کیک و چای و میوه خوردن و بعدش رفتند ...

به دوقلوها گفتم شام ندارین بیاین اینجا . چون واسه درمان یکیشون باید میومد . دیگه گفت پس ماشین ریش تراش میاریم موهای سنجدم کوتاه کنیم . گفتم باشه بیاین ..

مشغول جمع و جور شدتم و شام اماده شد که دوقلوها از راه رسیدند شام خوردیم موهای سنجد کوتاه کردند دیگه سنجد رو بردم حمام و بعدم درمان یکیشون انجام دادم .....دیر وقت بود که رفتند خونشون ...

منم سنجد رو خوابوندم ،دوستی دارم که خوابگاهشون مشکل داره و خوب میاد پیش من هر از گاهی انصافا خوب هم هست سنجد رو زیاد میسپارم دستش دیگه دیشب بهش پیام دادم اگه کار نداری صبح بیا سنجد دیر خوابیده زود نبرمش مهد گفت باشه صبح اماده دم در بودم که  رسید .منم اومدم سرکار ....

اونم رفت خونه خوابید زنگ زدم تا 11 با سنجد خواب بودند و امروز سنجد خان دررفته از مهد کودک و تو خونه نشسته ...

صبح که داشتم میومدم ،پیام های راهی رواعصابم بود گفتم که به خواهرش پیام دادم که چرا برادرت اینکار میکنه و....

دیگه امروز صبح رفتم تلگرام خط دیگم که دیدم جواب داده باشه میرم بندر پیش راه یچشم هرچی تو بخواه یحرف میزنم باهاش . تو چرا ناراحت میکنی خودت رو

دیگه زدم ممنونم ..که ان لاین بود جواب داد .

تو راه صحبت کردیم من کل مکالمه رو اینجا میذارم من هیچ تصمیمی ندارم ونمی گیرم ...خواهر راهی همون نسرین هست من با بقیه رابطه ایندارم فقط نسرین

اول اینکه حالم رو پرسید و گفت تو کانال عضوت کردم لباس خواستی بگو برات پست میکنم . گفتم لباس فروشی زده اونجا .

گفتم ممنون از لطفت

گفت داداش من هیچ کاری نمی کنه چون تورودوست داره .

منم گفتم ببین نرسین چرا چرتو پرت میگی داداشت رفته زن گرفته خودش گفت تو گفتی همه دیدیدم . چرا اینجور میگی؟

گفت داداش من از تو نیم گذره . ماجرای اون زن هم بود ،ولی نه اونقدر که این داشت تو روحرص میداد .نه اینجوری نبود زنی بوده و ما باهاش بحث کردیم . اینم ولش کرد وسط دعواها هم دختره برگشته گفته من حاضرم زن دوم باشم . راهی گفته نه زن من همین جوریش فهمیده غصه میخوره اگه واقعا تو باشی ف دیگه هیچ یبه هم میریزه . من نمیخوام ....

دیگه قبل عید ما تمومش کردیم ماجرای اون دختر رو ..

بعدم وقتی تو پیام دادی واسه پاسپورت به راهی گفتیم گفته اشکال نداره من پاسپورت و اجازه خروج سانیا و سنجد رو میدم بذار برند . اگه درس میسخونه اگه هرکار میکنه بره ولی برگرده نه که همیشه بمونه .... بعدم گفته من بمیرم زنم طلاق نمیدم ولش هم نمی کنم.

میگفت ما خیلی گفتیم با قضیه این دختر سانیا برنمی گرده . گفته  برنگرده هم من طلاق نمیدم . اون کافیه بگم سنجد ..دستو پاش میلرزه میمونه . من سنجد رو زاش نمی گیرم ولی زنم طلاق نمیدم . زن دیگه هم نمیگیرم...

گفتم نسرین اخه این حرفه داداشت میزنه ؟ به اون چه ربطی داره ؟ سه سال اون رفته دنبال زندگی خودش منم دنبال زندگی خودم ...بعد الان اینجور میگه .؟ که چی ؟

نسرین گفت : خواهش میکنم برگرد . گفتم چ یمیگی واسه خودت . گفت فقط اشتی کنید برنگشتی هم برنگشتی فقط اشتی کن . راهی میبینه تو محل نمیدی زندگیت خوبه . عکس هات میبینه هرروز جوون تر میشی . قیافت هم بهتر شده

راستی چیکار کردی خوشگل شدی؟

گفتم خوشگل بودم ...گفت : اره ارواح عمت .نه یک کاری کردی خیلی خوب شدی . هر کار کردی خوب شدی . نوش جونت

میگفت اون گاها میخواد رو اعصابت راه بره که تو یادت نره راهی هست...

میگفت به تو پیام داده  تو هم اینجور گفتی من بهش هیچی نگفتم دیدم روز بعدش خیلی اعصابش خورده اخر گفتم چی شده ؟ گفته به سانیا گفتم طلاق میگیری میری ازدواج میکنی . واضح نگفته ازدواج نمی کنم . فقط گفته تو اولیش بودی چه خیری داشتی بعدی بخواد  خیر داشته باشه واسم از همتون بیزارم ..نم یدونم منظورش اینه تو زندگیش کسی هست یا نه ؟

نسرین هم گفته نه اون درگیر بچش . کسی نیست تو زندگیش چون ادمی نیست خیانت کنه.

گفتم من با هرکس باشم خیانت نیست چون داداشت کرده اینکارهارو . گفت اره ولی میدونم نیستی ..

بعد تازه چندتا استیکر فرستاده که عروس ننم میشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی نسرین کم داره فقط همین غیر این هیچی نیست به خدا....

من دیگه عاصی شدم از دست نسرین و راهی و خانوادش ....

از این همه اتفاق و حرفهای عجیب ....

من یک روز باید برم بندر و گندی بزنم به این مرد و برگردم....وگرنه این اصلا ح نمیشه ..

نمی دونم دارم دیوانه میشم

امروز رسیدم سرکار سرم خیلی شلوغ بود ولی من تو هپروتم ... نمی دونم این قصه تهش چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظرات 9 + ارسال نظر

به نظرم شوهرت میخواد تو آب نمک بمونی بلاتکلیف که نتونی شوهر کنی.این از بدجنسیشه.
حرفاشم کاملا خر کردنیه.یعنی با این حرفا میخوان دور از جون خرت کنن
کاش باور نکنی
ولی تو خودت خیلی میفهمی نیازی نیست ما بگیم.امیدوارم خیر و خوشی برات اتفاق بیفته

اره بابا . اون مخیواد همه کار بکنه بعدش که خوب گندهاش تموم شد سن و سال منم گذشت بعد بهونه سنجد بگیره و بتونه دوباره برگرده ...من نمیدونم دللی این کارهاش چیه واقعا نمی دونم ولی مطمئنم که به این راحتیها گول این ظواهرش رو نمی خورم

غریبه دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 14:55

بهش بگو من اینقدر خاطره بد ازت دارم که یک دقیقه نمی توانم تحملت کنم بدم ازت می آید برو فکر خودت باش
بعد با پیام داد و گرفتن اعصابت را بهم نریز
تو اگه ازش بریده ای وکیل بگیر و طلاقت را دنبال کن
اصلا نیاز نیست جواب تلفن و یا تلگرامش را بدهی
آن قضیه پاسپورت را فکر می کنم سرکاری است وگرنه یک رضایت نامه ی محضری نیاز است که داده شود و برایت ارسال شود و خودت دو روز پاسپورت را بگیری

من جوابش رو دادم خیلی زیاد هم گند زدم بهش ...من بریده ام چون فایده نداره این ادم نمیخواد درست بشه ..من عجله ای برای طلاق ندارم چون نمیخوام بحث لج بازی و سنجد پیش بیاد ...پاسپورت فقط یک رضایت نامه میخواد که این داره میپیچونه

[ بدون نام ] دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 14:20

سلام همینطور قاطع باش و اصلا اطلاعات نده بزار بریده بشی و اما قانونی پیگیر زندگیت هم باش یعنی به دادگاه بگو سه ساله رها شدی و خبری ازش نیست اصلا هم آدرس دقیق نده و نزار مطلع بشه و حتما مشاوره با وکیل بکن دو ساله دیگه خودبخود دادگاه طلاقتو میگیره ببخشید ولی اصلا اصلا لیاقتتو نداره لیاقت سنجد را هم نداره هر موقع ثابت کرد تازه بهش فکر کن مواظب خودت و سنجد باش و در پناه خدا شاد و آرام باشی

سلام عزیمز.ممنون از راهنماییت . اره موافقم اونندونه من کجا هستم بهتره ...
نه لیاقت نداره اگه اشت اینقدر مشکلات نداشتیم که داشتیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ثابت کردنی در کار نیست

مداد دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 11:42 http://medadrangiam.blogfa.com

سانیا تو تلگرام عکس نگذاره بهتره

اخه سانیا میذاره که حالشون گرفته بشه ..میدونی شاید اشتباه باشه ها ولی وقتی میدونم اینها با این می سوزند و درجه اهمیتش بالاست براشون میذارم . بالاخره اینم نوعی انتقامه

حامد یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 23:44

سلام، بنظرم بزارید همینطور که تا الان پیش رفته، پیش بره...
حتی با کسی هم که مایلید رابطه ایجاد کنید، ما فقط یکبار فرصت زندگی کردن داریم، چرا با بی نهایت بایدونباید عمرمون رو هدر بدیم؟! اون اقا هم تکلیفش روشنه اما هنوز برای خودش روشن نشده و فکر کرده همه چی بچه بازی و خاله بازیه که با یک چشم بهم زدن درست میشه و فراموش میشه... زمان بگذره بالاخره چشمش به واقعیت باز میشه و شما حداقل توجیح قانونی محکمتری خواهید داشت...

سلام . من کاری نم یکنم فعلا دارم سکوت پیشه میکنم...نه من تمایلی به رابطه با کسی ندارم ..این ربطی به راهی نداره کلا شخصیتم جوری نیست دنبال رابطه با افراد باشم. شایدم مشکل دارم ها نمیدونم ...
اون فقط داره شل کن سفت کن میکنه که من رو بیشتر نگهداره

... یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 20:58

خواستم بدونی که خوندمت
میام حرفامو می زنم

(اگه دوست داشتی تایید نکن چون پستم محتوایی نداره) فقط خواستم بدونی مهمی و خونده میشی

مرسی که هستی . نه مهم اینه خوندی حتی اگر حرفی نزده باشی ...
خودت مهم هستی برام و حضور گرمت

نازلی یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 15:39 http://www.1aseman-deltangi.blogsky.com

بنظر من راهی شخصیتش اینطوریه که یک ذره بخواد فکر کنه تو توی فکر ازدواجی اذیتت میکنه
پس بهتره کامل بگی تو من از همه مردها متنفر کردی عمرا ازدواج نمیکنم
در مورد سنجد هم ممکنه اونو وسیله تخت فشار قرار دادنت کنه . جا نزن
اگر دیدی اینگکار کرد بگو بیا بچه ات ببر
اون که عرضه نگداریش نداره

اره او ن اصلا نمی تونه ببینه که من به مرد دیگه ای فک رمیکنم یا حت یوجود خارجی بخواد داشته باشه .. اره اون میدونه تنها نقطه ماجرا سنجدک من هست نه جا نمی زنم ولی تون گفتن این حرف رو ندارم چون میدونم بعد ازش سواستفاده هامیشه

دل آرام یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 14:42

ای بابا.
خودش وقتی شما بودی و سنجد دنیا نیومده بود رفته زن گرفته؟ بعد انتظار داره تا ابد زنش باشی؟

نمیدونم چی بگم ...
همه چیز رو تو اسفند ماه نوشتم تو ارشیو بری دوران گذشته 6-7 قسمته
نه قبل عید ماجرایی داشتیم باهاش که خودش گفت زن گرفتم و.... اما الان خواهرش میزنه زیرشاون رو زهم حس کردم زنی در کار نیست که اینقدرگیر منه

مصطفی یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 14:38 http://aseman-manoto.avablog.ir/

سلام

وبتون خیلی جالب و زیباست مخصوصا مطالب وبتون خوشم اومد آفرین

راستی به منم سربزن و اگه دوست داشتی بیا باهم تبادل لینک کنیم.

منتظر حضور گرمت هستم.

سلام .ممنون .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.