گوشه چشمی عنایت کرده بر من

دیروز بعد محل کارم رفتم دنبال سنجد و باهم رفتیم خونه .تو راه کلی حرف زدیم و کلی با هم بازی کردیم تا رسیدیم خونه که البته من یک عدد موجود فرازمینی رسیدم چون خسته بودم ..سنجد شب قبلش خوب نخوابیده بود دیروزم استخربود حسابی خسته بود دیوانم کرد بس غر زد منم نامردی نکردم یکم کارتون دیدو یکم تبلت بازی کرد یک شام سرپایی دادم وخوابوندمش که البته نشون به اون نشون سنجد خان تا امروز صبح فقط رفت دستشویی و بعدم خوابید یعن ی چیزی حدود 12- 13 ساعت ولی صبح خوب و خوش اخلا ق بود .خودم تا سحری بیدار بودم من همیجوری کمبود خواب دارم تا سحر بیدار موندن اذیتم کرده از صبح سرکار مثل منگ ها میمونم ....

سنجد رو بردم مهد و با مدیرش صحبت کردیم..حرفی زد برام جالب بود . البته من پیش بینی کرده بودم ولی نمیخواستم به زبون بیارم تا مربی شنا بخواد از سرش با زکنه . سنجد ترس شدید از اب داشته و تاالان با بازو بند داره شنا میکنه و اولین جلسه دیروز بوده که گردن مربی رو ول کرده ....نه که ورزش نکنه نه که شنا نکنه ولی ترس داشته خوشحالم فرستادمش حداقل یکم یاد گرفت ترسهاش  باید تموم بشه اگه من از قبل میگفتم سنجد میترسه مربیش اینقدر براش تلاش نمیکرد. ولی خوب همین که مدیرش گفت بهتون بگم هنو زبازو بند میبنده یعنی تلاشش نتیجه داده و بالاخره راه افتاده واسه منم مهم همینه ...

البته مدیرش گفت اگه تمایل دار ی ترم بعد هم بذارش که خوب بتونه شنا کنه حالا هنو زتا پاایان این ترم زیاد مونده ..دوچرخه سواریش رو هم عادت بدم که بره باز ی کنه کم کم میشه مرد قدرتمنده مادر..

امروز اینقدر خوابم میومد گیج گیجم .امشب باید برم کلینیک و حسابی خستم ...

مدیر عامل من رو بالا خواست که راجع به یک سری مسائل باهام صحبت کنه قراره شرکت به دوبخش تقسیم بشه به من گفت انتخاب با خودت بخش من یا بخش پروزه ها ...

اینجا باید یک تعریفی ا زمسئول پروژه ها بکنم .مرد بسیار خوبیه تو این سه نفر رئیس از همه مهربونتره اهل بگو بخند و....ولی خوب حساستره نسبت به کار به چیزها ی الکی گیر میده .و من ترجیح میدم با مدیر عامل کار کنم چون قدرتش بیشتره ، قطعا پرداختیش بهتره ..به نسبت فکر بچه ها هست و از اون مهم ترگیر نیست هرچی بهش بگم واسش حجت و آیه هست خوب وضعیتم بهتر میشه دیگه  .من یک عد بدجنس میباشم

وا ی ماه رمضون داره میگذره نه تشنم نه گرسنه فقط خستم میفهمین خسته.....

واسه خونه چند جا زنگ زدم وچند جا رو دیدم با این پول من فکر نمی کردم پیدا بشه ولی شکر خدا انگار داره پیدا میشه ببینم اگر خدا بخواد همین تا اخر خرداد جابه جایی صورت بگیره ...تا امتحان ها خونه جدید باشم فقط سختیش اینجاست که تو امتحان ها بدو بدو زیاد دارم..هنو زالبته معلوم نیست اینها برنامه ریزیه و هنوز ادامه دارد..

توکل به خدادار م انشاله که خود شکمک میکنه و میتونم شرایطم بهتر بشه توکل به خود خدا دارم .

میدونم حواسش بهم هست میدونم خودش کمکم میکنه تمام اینها رو میدونم ولی باز هم نگرانیها رو دارم خدای ممنونم بابت همه چیزخدای ممنونم ازت برای تما م عنایتت به من .. ....



نظرات 8 + ارسال نظر
غریبه چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 11:55

سلام
خب بچه از آب می ترسد طبیعی است
به نظر من یک کم ترس بد نیست آدم در امنیت می ماند
کلاس را ادامه بده شنا واقعا ارزش مند است
از خودت هم زیاد کار نکش و مواظب خودت به خاطر سنجد باش
کار را هم سبک و سنگین بکن ببین کدوم به نفع است

سلام . اخه سنجد تو حماممشکل نداره ولی اونجا از این حجم اب میترسیده که خداروشکر برطرف شده.سنجد رو از چیزهایی باید ترساندم ولی بیشتر ازاین ترس خیلی دیگه ضعیف میشه ...اره کلاس شناش رو تصمیم دارم همچنان ادامه بدم ...
تمام تلاشم رو میکنم که کارها کم بشه و بتونم بیشتر به سنجد برسم

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 10:42 http://m-z2016.blogsky.com

یک قسمت دیگه ادامه همون نوشتم

اکی الان میرم

نگین چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 09:49 http://poniya.blogsky.com/

خسته نباشی مامان پر انرژی
امیدوارم سنجد جان هم موفق بشه که به ترسش کامل غلبه کنه- خیلی راه خوبی انتخاب کردید

مرسی عزیزم ...ممنون اره دوست دارم به تمام ترس ها ی زندگیش غلبه کنه

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 09:35 http://m-z2016.blogsky.com

عرق نعنا برای ادم روزه دار اشکال نداره ؟؟ راستی اون وبلاگم خواندین که رمز دار بود؟ نظرتان بزارید

نه چه اشکال یتو بین روز منظورم نیست ...تو افطار و سحر منظورم هست تو افطار با نبات و عسل بخورین مثل شربت اتفاقا خیلی هم عالیه ..همچنین تو سحر
خوندم و نظر گذاشتم ....نیومده ؟

علی امین زاده چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 08:08 http://www.pocket-encyclopedia.com

به نظرم بچه رو زیر فشار نذار. بذار کلاسی که دوست داره خودش انتخاب کنه. جسارت نشه به شما الان دیدم والدین بچه ها رو همینطوری بدون دلیل می ذارن کلاسهای موسیقی، شنا و هنر. مربی ها هم برای بازار گرمی مدام در گوش والدین می خونن بچتون با استعداده و....

چیزی که من دیده ام اینه که بچه ی خردسال دوست داره همه چیز رو امتحان کنه و اصلاً دنبال این نیست استعداد خاصی از خودش بروز بده. این تصور والدینه که بچه ام در حد چایکوفسکی استعداد موسیقی داره!

من زیر فشار نمیذارمش .ولی خوب چون سنجد پدر بالا سرش نیست طبیعی که یک مقدار جسارت کمتری داره هدف من فقط تربیت استقلال و جسارت سنجد هست وگرنه اصلا نمیخوام رو استعدادهاش کار کنم . شنا هم هدفم اصلا این نیست بشه غریق نجات ..بیشتر به شوخی اینجور میگم .
با زهم ممنون از توجهتون

مجتبی چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 07:53 http://m-z2016.blogsky.com

انشالله همه چی براتان جور میشه نگران نباشید / من امروز اصلا حالم خوب نیست / خوابم میاد شدید اخه دیشب ساعت 12 سحری خوردم رو معدم باد کرده بود خوابم نبرد 6 هم بیدار شدم

توکل به خدا...
منم به خواب شدید درگیرم ..من چون شام نمیخورم با خوردن سحر ی و نیمه شب غذا خوردن این حالت رو دارم یکم عرق نعنا بخورین خوب میشین

هوپ... سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 16:44 http://be-brave.blog.ir

چقدر فونتت خوب شد :)) فکر کنم با سایز یک تایپ میکردی !
ببین همه پست هات یه طرف ، اینکه آخرش خدا رو شکر میکنی و ازش تشکر میکنی ، یه طرف ، عالیه این طرز رفتار :)
آخی سنجد قهرمان ، داره ورزشکار میشه کم کم :)

جدی؟ بابا خدا پدر این نازلی رو بیامرزه اقا چرا هیچ کس نمیگفت به من . من فکرمیکردم خوبه ....
من خیلی مدیون خدام زندگی روی ناجورش رو خیلی بهم نشون داده و واسه همون شکر گذارم که خدا همیشه نجاتم داده
بلی سنجد دیگه شد قهرمان

نازلی سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 15:39 http://www.1aseman-deltangi.blogsky.com

چه کارخوبی کردی سنجد گذاشتی شنا
شنا واقعا عالیه
اونجایی بمون که از نظر روحی بهت فشار کمتری بیارن
سانیا این فونتت یکم بزرگتر کن کور میشم میخونم

اره خیل تاثیر داره تو روحیه خودش هم ..و البته من که حسابی ذوق میکنم از شنا رفتن بچم . اینجوری حس میکنم داره بزرگ میشه و مردی واسه خودش
اره اینجا روحی بهتره برام..
جدی خیلی کوچیکه ؟!!! چشم ا زاین به بعد بزرگش میکنم الانم میرم بزرگ میکنم فونت رو

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.