استرس های ناگفته من ............

این روزها رو دور تند افتادم خیلی استرس دارم . ....

این جابه جایی شلوغی سرکار و معلوم نبودن قراردادها مون شده یک معضل اما در این میان اتفاقات خوب داره میافته یکی از دوستان گلم رو تو این هفته دیدم . وخوب از دیدن روی گلش خیلی خوشحالم . یک دوره نهایی داشتم که کلاسهاش از 4 شنبه شروع میشه البته هرچند یک خورده شرایط واسه من سخت میشه چون سنجد باید مهد بمونه اون هم دوشیفت ولی خوب زمان کوتاه هست و کلا دوروز در هفته این اتفاق میافته که اگه بتونم کسی بیاد و پیش سنجد بمونه خوب خیلی بهتر میشه ولی درغیر اینصورت باید سنجد تو مهد بمونه این زمان رو ...

هنوز رنگ خونه اماده نیست هنوز وسایل جمع نشده ولی من امیدوارم و خیلی دوست دارم یک زی زی گولو پیدا بشه و خونه جابه جا بشه که کلا یک ارزوست جدی نگیرید....

خدارو شکر میکنم بابت توانی که بهم داد به خاطر وجود گل سنجد به خاطر این روزهای خوب به خاطر امیدی که به زندگی در من قرارداده و به خاطر همه چیزهای خوبی که دارم .

خدایا شکرت میدونی که تنها پناه من تو دنیا تویی به خاطر همه چیز شکر...............

نظرات 3 + ارسال نظر
پری پنج‌شنبه 21 خرداد 1394 ساعت 16:03 http://revayatmikonam.persianblog.ir/

من نمی فهمم چرا شما باید هزینه رنگ خونه رو بدی؟ با صاحبخونه است این چیزها.

اره عزیزم با صاحب خونه هست . ولی چون تخفیف خوبی گرفتم بابت اجاره اون هم قبول نکرد

مریم چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 ساعت 09:33

من آماده ی خدمتم گلم

قربونت برم عزیزم بی زحمت نمیذارم

اذر سه‌شنبه 29 اردیبهشت 1394 ساعت 14:12

سلام
خوبی ؟
همین الان سراغتو از مریم گرفتم
نمیدونستم امدی اینجا

سلام عزیزم شرمنده من فرصت نشده بود بیام بهت بگم .... خوشحالم که اومدی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.