اشفتگی من

هنوز اسقرار کامل تو خونه جدید ندارم هنوز خونه نامرتبه . هنوز اشفتگی کاملا پیداست ولی این روزها اینقدر سرم شلوغ هست که از صبح تا شب شرکتم و همش کار میکنم یک لحظه هم استراحت ندارم .خدایا ممنونم برای همه چیز این وسط دلم واسه سنجدکم میسوزه بچم به خاطر من همش مجبوره عصرها بیاد شرکت و خوب این خیلی اذیتم میکنه هرچند میاد اینجا و میخوابه ولی بازهم دلم براشکباب میشه خدایا خودت کمکم کن بتونم کاهام زود انجم بدم تا بچم سختی نبینه و البته نکته حائز اهمیت اینجاست که خواهر من با اینکه تابستون هست و خوب خونه بیکار حاضر نشده حتی یک روز بیاد و سنجد تو خونه خودم نگه داره تا اذیت نشه بعد هروقت زنگ میزنه میگهه تو نمیذاری سنجد بیاد پیش بچه هام بازی کنه .....

خدایا من با این ادمهات چکار کنم ؟ خدایا میدونی که تنها امید من به تو هست خدایا میدونی که چشم امید من تویی تمام اینها رو میدونی و ازت میخوام کمکم کنی . خدایا .......

میدونم که دست کمکت همین الان هم هست همین الان هم نگه داشته من رو اما این دل سیاه منه که نمیبینه . خدایا ممنونم برای همه چیز

نظرات 1 + ارسال نظر

خب بچه ت رو بفرست بره خونه خواهرت.حتما سختشه بیاد خونه شما
بچه تو از الان مرد بار میاد نگران نباش اینجور بچه ها بهتر تربیت میشن

عزیزم خونه خواهرم جوری نیست که بچم بفرستم فاصله داره . خونه من کسی نیست خودم و پسرم هستیم خوب طبیعتا نباید مشکلی داشته باشه واسه اومدن مگر اینکه نخواد کاری بکنه . که البته کلا امیدی بهش ندارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.