روز زیبای منو سنجد

دیشب و دیروز واسه سنجد روز خوبی رقم زدم . البته نه خیلی ها ولی خبو بعد از مدتها با اینکه خودم خیلی به هم ریخته ام واسش خوب بود.

دیروز بعد از شرکت با سنجد رفتیم خونه یکی از دوستان که چند ماهی هست بچش دنیا اومده و حسابی دست تنهاست . خدا رو شکر کردم که من تو نوزادی سنجد با همه تنهاییم خوب خودم رو جمع و جور کرده بودم و نگذاشته بودم خیلی به هم بریزم . ولی دوستم بعد 5 ماه حسابی گیج بود هنوز که البته بهش حق میدم سخته تو این شرایط بچه بزرگ  کردن .

بعد هم یک خرید کوچیکی داشتم انجام دادیم . که سنجد گیر داد مامان من پیتزا میخوام اولش فکر کردم با یک سیب زمینی کنار میاد اما دیدم نه فقط پیتزا خوب منم اومده بودم جایی پیاده شدم که پیتزا فروشی نداشت هیچی دیگه مجبور شدم یک مسیری برم و از خونه دورتر بشم تا بچم پیتزا بخوره که خداروشکر رفتیم و جای خوبی غذای خوب یهم بود و خوردیم البته واسه من خیلی خوب نبود چون با قیافه درب و داغون از سر کار رفته بودم بیرون و ساعت 10 شب قطعا خیلی قیافه جالبی نداشتم ولی خوب باز هم خوب بود. سنجدک پیتزاش رو خورد و بعد با هم اومدیم سعی کردم بهش خوش بگذره سعی کردم نیاز به توجهش جبران بشه . و خوب تو اون مدت خیلی بهش گیر ندادم چون حسابی قاطی بودم ولی خوب کنترل کردم خودم رو.................

بعد از اینکه اومدیم خونه سنجد رو خوابوندم و به کارهام رسیدم . قبل از خواب خدارو هزاران بار شکر کردم چون اگه ما مستقل نشده بودیم و نیومده بودیم مشهد مسلما این روزهای خوب رو سنجد نداشت. شوهر من تو مدت زندگی یک بار با من رستوران نیومد یک بار نیومد بریم بیرون تفریح و یا شهربازی یا..... هیچی زندگیش خلاصه شده بود تو اعتیاد و اون خانواده .......

خدایا شکرت واسه اینکه زودتر سنجدکم رو نجات دادم . خدایا شکرت که بچم ندید با چه کسانی باید دم خور بشه ادمهایی که بزرگترین تفریحشون تو خونه نشستن پای بساط و بعد هم مسخره کردن دیگران بود . حالا از لهجه نوع گویش بگیر برو تا ....... قیافه اسم و یا هرچیز دیگه ای

خدایا چه جوری شکرت کنم واسه نعمتهایی که بهم دادی خدایا هزاران بار شکرت رو میکنم  

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.