کار خیر یا ....

دارم کار خیر میکنم . یعنی نمی دونم خیره یا نه. ؟؟؟؟؟؟؟؟

دونفر که هردوشون تو عقد جدا شدندو خوب زندگی به نسبت سختی رو گذروندن تو اولی میخوام به هم برسونم .

موقعیت پسر خوبه دوست دارم این ازدواج جور بشه و تو دهنی محکمی بخوره به شوهر اول اون دختر چون حسابی اذیت شد طفلی ولی میترسم . میترسم دونفر از جنس هم نباشندو من این وسط بیام کاری بکنم دو تا احساس درگیر بشندو بعد هیچی به هیچی ....

اون وقت عذاب وجدانش بمونه واسه من. البته چند بار گفتم که دیگه نمی رم تو کار خیر ولی باز نمیتونم. اصلا مشکل ممن زبونم که هیچ وقت نگهش نمیدارم . دردسر ساز میشه . ترس دارم ولی دعا کنید بذارین دوتا جوون برند سر خونه زندگیشون و یک زندگی خوب تشکیل بدهند خدایا من که دوست دارم همه عاقبت به خیر بشند.

خواهر بنده تصمیم داره بیاد مشهد و چند روزی خراب بشه رو سر من ...

خواهرم کلا هیچ وقت واسه من فایده نداشته اومدنش واسم خنثی هست میدونم بیاد اینجا هم اونقدر خواهر شوهر و برادر شوهر داره که ترجیح میده بره اونجا و البته باز هم میگم واسه من اهمیتی نداره. چون از این خواهر گرام حسابی به من یکی ضرر رسیده به هر عنوانی که بخواهیم در نظر بگیریم .

کلا با شوهرش تو مود ازار دیگران هستند اخرش هم میگند ما کاری به کار کسی نداریم البته من کلا بهش کاری ندارم اما اینبار زنگ زد که من دارم میام با بچه هام و شوهرم نمیاد . یعنی که میام و رو سر جنابعالی خراب میشم این خراب شدنش رو دوست ندارم خیلی اذیت میشم ولی بازهم مهمون هست و من سعی میکنم احترام مهمون نگه دارم یعنی کاری که از دستم برمیاد همینه .

ولی واقعا اخه اخر ماه وقت مهمون اومدن هست اون هم ماهی که من اینقدر مشکل مالی دارم ....

ای خدا !!!!!!!!!!!!!!!! اون هم ماهی که حسابی رفتم تو امپاس البته میدونم خدای من خیلی بزرگ و مهربونه میدونم خودش تو بهترین شرایط من رو قرار میده میدونم که خدا خودش کمک میکنه بهم همه اینها رو میدونم و چشم به کرامت خودش دارم . به مهربونی که خدا داشته تا الان و باز هم داره . میدونم و شک ندارم .

خدای من خدای مهربون من شکر برای همه چیز خدایا ممنونم .

خدایا تومیدونی درد من رو حرف دلم رو خدایا خودت این مسائل رو حل کن هرجور که صلاح میدونی و هرجور که به نفع من هست

خدای منخدای مهربون من چشم امیدم به توست و بس

نظرات 4 + ارسال نظر
نوشی سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 10:04

سانیا جون سلام
من مدتیه خواننده خاموشت هستم عزیزم .

در مورد معرفی والا بنظر من که خیلی با احتیاط جلو بلو . من همین چند وقت پیش مدیرعاملمون رو به دخترعموم معرفی کردم . چشمتون روز بد نبینه خانواده عموم کاری کردن که من نزدیک بود کارم رو هم از دست بدم . آخرش گفتن ما داشتیم دخترشون بدبخت . میکردیم . داستانش طولانیه .ولی اصولا هیجکس از معرفی تا به حال تجربه خوبی نداشته عزیزم

سلام عزیزم . ممنون که میخونی من رو . اره بارها دیدم این معرفی ها کار دست ادم میده . توکل برخدا انشالله که خوشبخت بشند.
ولی خانواده عموت واقعا چه توقعی داشتند؟ لطف کردی معرف بودی واسه دخترشون . دیگه تضمین که نکردی . این روزها ادم واسه پسر خودش هم میره خواستگاری تضمین نمی تونه بکنه

Mardebozorg سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 04:21

سلام سانیا خانم
کار خیر کردن ک ترس و لرز نداره. ترجیحا شما این دو نفر رو به هم معرفی کن و بفرست پیش مشاور. بعدش اگه دیدن ک میتونن همدیگه رو خوش بهت کنن ک خدا رو شکر و اگه نه ک دست شما درد نکنه
این کجاش نگرانی و عذاب وجدان داره؟؟؟؟

سلام سید . ترس که داره . ترس از اینکه این دونفر الان با معرفی من انتخاب اشتباه کنند ترس داره دیگه

اذر دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 19:44

سلام
ایشالا که خیره .چرا نباشه .بهترین کار خیری که میشه این روزا انجام داد وساطتت ازدواجه.
خوب بیقه ش با خودشونه .بایددقت کنن .ولی در نهایت اجر شما محفوظه انشاالله او دونفر هم خوشبخت میشن

سلام انشالله . توکل برخدا دارم . امید وارم که چه با هم و چه غیر هم خوشبخت باشند

اعظم46 دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 00:44

سلام درمورد اون زوج بهتره عامل ومسئله جدایشون مشخص وتاحدودی رفع بشه وهردوتمایل به ادامه زوجیت دارن واسطه شوی ثواب هم کردی

سلام . اون مسائل رو گذاشتم خودشون حل کنند ولی خوب ترس دارم میترسم واقعا این افراد خودشون مقصر اصلی ماجرا باشند و اون وقت باز یک زندگی اشتباه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.