تصمیم جدی من

این روزها گفتم سرم شلوغه گفتم حسابی داغونم همه اینها رو گفته بودم بهتون ..یک چیزی یادم رفته بود اینکه من زیادی شلوغ شدم دورو برم زیاد شلوغ کردم ولی توکل به خدا دارم حسابی هم توکل دارم . باید تصمیم جدی بگیرم جابه جایی از این شهر به تهران یکم سخته نه یکم . که خیلی زیاد رفتن موندن و کار کردن و کار پیدا کردن و دانشگاه رفتن با یک بچه کوچیک با توجه به اینکه تو این مملکت دارم زندگی میکنم و پسرکم هم کنار من هست و خوب نمی خوام اذیت بشه من نمیخوام بچم اسیب بببینه...

نمیخوام تو رفت و امدهابچم درگیر بشه . دانشگاه بالا شهر هست . کارم هنوز درست نشده با کار متفرقه نمیشه چند ماه زندگی کرد.

نمی تونم بچم هم ببرم و بیارم همش . کسی رو ندارم بچه کوچیک پیشش بذارم .

بخوام بذارم مگه میشه چند روز نباشم ؟ نیومدم از اون مرد دل بکنم که بچم اسیب ببینه اومدم که خوب بشه . والان همه خدارو شکر دارند ازش تعریف میکنند از اخلاقش . تربیت و ارامشش ولی ایا من میتونم تو اون رفت و امدها همچین شرایطی رو باز هم براش اماده کنم از اون طرف اگه برم تهران خیلی مسائل حل میشه ولی مشکلات مالی رو چیکار کنم؟............

مشکلاتی که روز به روز داره پدرم رو در میاره .

خدایا هستی میدونم خدایا ممنونم برای همه چیز ممنونم بابت همه کارهایی که واسم کردی . خدایا ممنونم که حواست بهم هست . خدایا ممنونم بابت همه چیز . خدایا دست من بگیر ببین من رو چشم انتظارم برای کرامت تو . میدونم این اشفتگی ها رو حل میکنی میدونم این روزها تموم میشه میدونم این سختی ها ته میکشه مثل تمام سختی هایی که تمام شد و خواهد شد .

خدایا ممنونم بابت پول دانشگاه که خودت جور کردی ممنونم بابت پول بدهی که خودت حل کردی ممنونم بابت خیلی چیزهای دیگه که حل کردی

به وکیل اون مرد زنگ نزدم میخوام عصری شایدم فردا زنگ زدم باید بدونم چی میگه چی میخواد؟ اما خودم اذیت نمیکنم چون میدونم خدای مهربون این بچه رو به من بخشیده  و نگران چیزی نیستم اونقدر امید دارم و توکل که خودش کفایت میکنه . خدایا شکرت بابت همه چیز

دوستان دعا کنید واسه من واسه روزهایی که در پیش دارم دعایتان را نیازمندم

نظرات 6 + ارسال نظر
پرنسس یخ جمعه 17 مهر 1394 ساعت 11:02

همه چیز درست میشه سانیای عزیزم اگه قسمت باشه خدا ازمن یحتسب و من لایحتسب کمک میکنه ان شاءالله بهترینهابرات اتفاق بیفته

مرسی عزیزم ممنون از دعات ممنون از لطفت . میدونم که خدای مهربون خودش حواسش هست

نسترن پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 07:37

سلام سانیا جان مثل همیشه می خونمت و دعا میکنم خدای مهربون کمکت کنه و هیچ گاه نیازمند کسی جز خودش نباشی عزیزم بسپار به خدا انشاالله خبر های خوب میرسه امیدوارم موضوع وکیل هم مهم نباشه و به نفع خودت و سنجد تموم بشه تو رو به همون ایزد یکتا و مهربان و سرشار از حکمت و کرامت میسپارم

سلام عزیزم ممنون . توکلم به خدا هست برا دعا کنید عزیزم محتاج دعا هستم عجیب

زرین پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 00:56 http://zarrinpur94.blogfa.com

امیدوارم با کمک خدای مهربون همه چیز همونطور باشه که خودت میخوای.تکلت همچنان به خودش باشه

توکل به خودش دارم عزیزم ممنون

اذر چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 18:16 http://azar1394.blogfa.com

سانیا جان وبلاگم واسه خودم نشون داده نمیشه .واسه شما چی؟

عزیزم واسه من نشون میده ....
از بلاگفا بیا بیرون اخر عاقبت نداره این بلاگفا

اذر چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 17:55 http://azar1394.blogfa.com

خدا رو شکر پول شهریه جور شده.
ماشالا ادم فعالی هستی و جا نمیگیری .
کاش من اونجا بودم و سنجدو نگه میداشتم.من بچه نگه داشتنم خیلی خوبه .اخه جو گیر میشم و از اونا بچه تر میشم و بچه کلی شیطونیه جدید میگیره.:

قربونت مرسی عزیزم.
بودی میزاشتم پیشت بعد میومدم دوتا بچه شیطون تحویل می گرفتم

الهه چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 17:03 http://shabhayemahtabiyeman.blogfa.com

خوب عزیزم به نظرم خوبه که می ای تهران ، خوبه که تو ین سن پسرت میای تهران ، خدایی که تا حالا همه چیز رو فراهم کرده از حالا به بعدشم فراهم می کنه ،

خدا کمکت کنه عزیزم

مرسی گلم .ممنون از این همه لطفی که داری . توکل به خدا دارم عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.