همه چیز قاطی شده ...

برای کارتهران صحبت کردم همه چیز قطعی شده . اما من ترس دارم پاهام از ترس چسبیده به زمین هنگ هنگم . کلاسهام رو باید برم سرکار شدید درگیرم .نمیدونم چیکار کنم خوابگاه تو این هفته سنجد رو قبول نمیکنه چون بچه ها میخوان درس بخونند ....

و من حسابی درگیر بودم بلیط نگرفتم . وسایل جمع نکردم تازه قرار بود برای یکی از بچه های دیگه هم بلیط بگیرم . تو شرکت هم درگیری خودم رو دارم . مدیر مستقیم میگه برو ماموریت . مدیر مالی میگه هزینش نمیدیم چون واسه خودت میری ...

و من همچنان دارم دست و پا میزنم .....

خدایا ممنونم بابت همه چیز خدایا ممنونم . خدایا خودت کمک کن واسه خونه گرفتن تهران نمیدونم چیکار کنم واسه کارم چه کنم درسته با حقوق خوبی اونجا مشغول میشم . اما کارش خوب زیاده همه چیز قاطیه دوست دارم چشمهام ببندم وقتی باز میکنم یک خونه باشه و من و سنجد و یک مامن خوب

خدایا تو میدونی وکه من تنهام خیلی تنها و غیر از خودم کسی نیست که کارهام جلو ببره تا الان خودت کمکم کردی بعد از این هم بهخودت میسپارم خدای مهربون من .

خدایا شکرت برای داشتن سنجد برای روزهای خوب برای همهچیز خدایا شکرت

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 20:37 http://springdaughter.persianblog.ir/

اوا یادم رفت آدرس بزارم

حواست کجاست عزیز دلم ـباز هم ممنون از ادرس و خودت

سحر سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 20:30

ساینا جان اینم وبلاگ جدید من

مرسی گلم از لطفت

سحر سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 14:53

عزیزم ساینا حواست هست که خیلی خوب داری(هزار ماشاا...) پیش میری. نترس قربونت بشم تو که همه چی رو سپردی به خدا. پس دیگه ترس چی؟ تو ترس نداری فقط یه مرحله جدیدی داره شروع میشه که تو باهاش نا آشنایی.
عزیزم پله های بزرگی رو طی کردی این پله ها دیگه کوچیکه فقط نفس تازه کن و به خودت امیدوار باش . تو خیلی قوی هستی. نفس عمیق بکش به خودت و سنجدت فرصت بده.
موفقیتت رو همه داریم میبینیم.

سلام سحر عزیزم ـ ممنون بابت بودنت و امیدی که میدی ـ خدای مهربون بدجدز داره خوذش کارها رو درست میکنه و من انگشت به دهن موندم واسه لطف بیکرانش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.