خدایی که من دارم

گاهی از خودم شرمنده ام از خدای خودم شرمنده ام از اینکه اینقدر ناسپاس هستم شرمنده ام .

گاهی حیرت زده ام از کرامت خدا . از اینکه چه جوری برای من بی مقدار اینقدر خوب درست میکنه و من پاهام قفل میشه به زمین .

خدایا میدونم ناسپاسم شرم دارم از بی وجودی خودم خدایا چه جوری شکرت کنم . مگه میشه اینقدر خوب برای من همه چیز رو درست کنی مگه میشه مگه داریم خدای مهربون من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟//

از طریق یکی از دوستان که امتیاز وامش به من رسید تونستم پول پیش واسه خونه گرفتن توی تهران رو تقریبا جور کنم . از اون طرف مسایل کاری به سلامتی حل و فصل شد. و من چند پیشنهاد کاری خوب دارم همشون هم از جای مطمئن خدایا ببین من رو شکرت میکنم از امروز و هرروز تا انتها ..

دیشب پدرم مسجد شهرمون مراسم داشت و من نتونستم برم چون دیگه جلسات اخر کلاس مشهدم هست و باید برم تا تمام بشه . از طرف دیگه واسه هیئت یک سری سفارش پدرجان داشتند که بعد از کلاس رفتم و خریدم .

امروز میرم شهرمون هم واسه تعطیلات هم خداحافظی و رفتن به تهران . میدونم واسه سنجد دلشون تنگ میشه میدونم تمام اینها رو ولی میدونم که این رفتن به نفع من و سنجد با هم هست.

به مدیر عامل گفتم که میرم البته نگفتم چرا ؟فقط گفتم باید برم.قول داد واسه خونه و کار اونجا راهنمایی کنه و به قول خودش کمکم کنه. ولی چیزی که هست میدونم این ادم من رو دوست نداره . واقعا دوروییش واسم غیر قابل تحمل هست. همین ادم به حرف 4 تا نیروی جدید که اصلا شناخت نداشتند اومد من رو تخریب کرد کینه ای نیستم . اما دلم می سوزه برای تمام صادقانه هایی که داشتم برای حق هایی که به ناحق از من خورده شد و من فقط لبخند زدم حالا این ادم از سر عذاب وجدان قول همکاری رو به من تو شهر دیگه میده .

کاش بهم میگفت خوشحالم که داری میری واسم دلپذیر تر بود حداقل اینجوری خودش رو به لجن افکار پوسیده نمی کشیدو من اینجا هستم و دارم کوله بارم میبندم . از اقای این روزها میخوام کمکم کنه . خدایا ممنونم بابت همه چیز .

خدایا شکرت که اینجور دار یکمکم میکنه . خدای مهربونم ....

شاید چند روزی نتونم بیام و بگنم . ولی انشالله تا پایان ابان مستقر بشم تو خونه جدید دعا کنید واسم .

دوستان اگر اطلاعاتی راجع به مهد کودک های غرب دارین هم بدین چون اون ور میخوام خونه بگیرم .

نظرات 7 + ارسال نظر
الهه یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 18:16 http://shabhayemahtabiyeman.blogsky.com

به سلامتی خیلی خوشحالم عزیزم ، به سلامت راهی باشی خانم

مرسی عزیز دلم ممنون از لطف بی انتهات

اذر شنبه 2 آبان 1394 ساعت 22:44 http://azar1394.blogfa.com

خدا رو شکر خدا رو داریم و میتونیم دوستامونو به خدا بسپاریم.
در پناه خدا باشید هر دو توتون

واقعا خدارو شکر. مرسی عزیم .

چقدر خوشحالم که داره کارات روبراه میشه اقلا از این محیط کار کوفتی نجات پیدا میکتنی فکر کنم حسابی جیگرت خنک شه که داری میزاریشون و میری آدم انگار دلش پر دغو دلیه.ایشالا جاییکه میری واست اومد داشته باشه و پیشرفت کنی

مرسی عزیزم. اره خیلی خوشحالم . باو میکنی کاری باهام کردند که اصلا قید این رو زدم که بخوام از تهران باهاشون همکاری کنم و بخوام عیدی و پاداشم تا پایان سال بگیرم

همطاف یلنیز پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 19:29 http://fazeinali.blogfa.com

سلام سلام
خوشحالم
...
ما خدا رو داریم
ان شاءالله به خوبی در خانه یی عالی ساکن بشوی و بیای خبر خوبش رو بنویسی برایمان
.
توکل به خالق و توسل به دستان بی منت آقایی که مهربان ترین مهربانهاست

سلام . ممنون ز لطف بی حد شما ممنونم

سحر پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 13:31

آخیشش خیالم راحت شد که به کسی چیزی نگفتی
سانیا بی خبر نزاریمون ها . یهو نشه یک ماه نیای چیزی ننویسی. عزیزم خیلی به یادتم. میدونی که. بیا و از خودتم خبری بده .

مرسی عزیزم . نه میام مینویسم تا بتونم که میام . اگر هم تو گیر و دار تهران رفتن بودم . با گوشی میام مینویسم . نظرت هم خصوصی کردم . از اون بابت خیالت راحت خودم هم تو فکرت هستم . ....
یکم اوضاع مناسب بشه شک نکن

سحر پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 10:44

سانیااااااااااااااا چقد خوشحالم کردی عزیزدلم.
ببین بهتر نیست به مدیرعاملتون کلا چیزی نگی. به نظر من به هیچ عنوان بهش نگو که کجا میخوای کار کنی. بعضی ها میان دوستی کنن میان خوبی کنن اما ناخواسته میزنن همه چی رو خراب میکنن حالا این که یکی دوبار هم بهت صدمه زده. و ممکنه چیزی که اون فکر میکنه به صلاحته اصلا به صلاح تو نباشه. عزیزم دوستم ازت خواهش میکنم بهش نگو کجا میخوای کار کنی از ادرس خونه که غرب هستی شمال شرق چیزی به کسی نگو . داری میری که آرامش داشته باشی و روزای جدیدی رو شروع کنی. خواهشا بهشون چیزی نگو حتی به همکارات . دلیلی نداره که بدونن. حتی نکته های ریز هم نگو . همین که گفتی میری تهارن کافیه.
حتما روزای خیلی خوبی رو در پیش رو داری.
در مورد مهد کودک چیز خاصی نمیدونم . اما نگران نباش اونم بهترینش برات جور میشه. یه جایی که نزدیک خونه یا محل کارت باشه . خدا همه چی رو خودش جور میکنه

مرسی عزیزم . لطف داری. نه بهش چیزی نگفتم حتی یک جورهایی فکر کرد کار پیدا نکردم و میخواد واسم دنبال کار بگرده در این حد مخفی کاری کردم خونه هم حرفی نزدم بهش گفتم شما کجا صلاح میدونید . یک جورهایی گفتم شرق میگیرم اشاره به غرب نکردم و....
خیالت راحت تو این دنیا زیادی گرگ بارون دیده شدم .
باز هم ممنون که به فکرمی برای همه چیز ممنونم

به یاد استاد پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 09:40 http://hazratostad.blogsky.com/

سلام. گاهی فرصت بشه مطالبتون رو میخونم. مثلا پول واسه رفتن و اونجا خونه اجاره کردن هنوز جور نشده هنوز موندم .... رو موجب ناراحتی شد. خدا مشکلتون رو حل کنه.

سلام مرسی از لطفتون . خودش راهی برام پیدا میکنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.