سردرگمی های من ...

بعد از ماجرای بخشایش روز شنبه که خوب ناتمام موند من روز شنبه هم به خودم مجبور شدم استراحت بدم چون عفونت گوشم بگشته بود ... حسابی مریض بودم و البته این استراحت تاظخر بود بعدش یا علی گفتم و سنجد رو بردم مهد خودم هم رفتم به مناسبت تولدم که روزهای اتی هست یک عدد گوشی واسه خودم خریدم و به خودم کادو دادم . البته گوشی قدیمیم حسابی ترکیده بود و داغون بود و البته یکم وسایل کار لازم داشتم که اون هم خریدم و اومدم خونه.

دوشنبه رو حسابی مشغول کار بودم که خواهر اون مرد همون خواهر وسطیش پیام داد دلم واسه سنجد تنگ شده یک عکس ازش بذار . میخواستم جواب ندم ولی از اونجایی که حس کردم سکوت کافیه جوابش دادم که نمی خواد قسم بخوری و لیلی نمی بینم واسه فرستادن عکس 

برین بقیه بچه های برادرت ببینید . جواب جالبی داد که برادر من زن و بچه دیگه ای نداره برادر من افسردگی گرفته همه رو ول کرده رفته و از این چرت و پرت ها و...

تو حاضر نشدی برادر من ببخشی . گفتم والا برادر تو اظهار شرمندگی نداشتکه بخوام ببخشم اخه ... 

کلی حرف زدیم و البته من از شرایط و نحوه زندگی خودم حرفی بهش نزدم ولی اون از شرایطش گتو تعداد بچه هایی که با خواهرش متفق القول اوردند . واقعا تو 3 سال 3 تا بچه به جمعشون اضافه شده یکی هم توراه داره 

البته یکیشون دوقلو بود .. کلی حرف زد و تقریبا مغز ن خوردو تو تموم حرفهاش هم این بود که تو ببخش چرا نمی بخشی من نمی دونم بعد 3 سال الان دقیقا چی رو باید ببخشم البته بگم که برخلاف گذشته تامیومدم از احتیاط در بیام باز به خودم ترمز میزدم که نکن این ادم همون ادمهایی هستند که اونجور حالت گرفتند و اذیتت کردند و....

و سکوت میکردم 

خدایا کمکم کن خدایا تو میدونی که غصه ای به چه بزرگی تو دل من ونه داره خدایا تو میدونی که من خیلی تنهام خدایا تو میدونی که من شرایط سختی رو داشتم و دارم خدایا تو شاهدی 

خدایا از خودت میخوام کمکم کنی خدایا من بد کسی رو نخواستم و بدی در حق کسی نکردم خودت میدونی 

خدایا از دیشب تمام صحنه ا تو ذهنم هست ولی حرفش من روبه شک انداخت نکنه یک جایی رو من اشتباه کردم نکنه زن دیگه ای نداره البته ایشون شرایط بدتری هم داشت اعم از اعتیاد که خواهرش میگه کنار گذاشته و....

خواهرش معتقده برادرش منطقی شه و عوض شده . خدای میدونم که تنهایی برام بهتر از بودن تو اون زندگی جهنمی هست 



نظرات 6 + ارسال نظر

به نظر من خواهرش داره مظلوم نمایی میکنه وگرنه ادما عوض نمیشن این ادم همونه که بود
سعی کن باور نکنی.حالا زن گرفتنو شاید دروغ بوده که لجتو در بیارن یا حس حسادتتو

خودم هم حدس میزن که دروغ میگه . اره رو زن گرفتنش دارم شک میکنم ولی رو بقیه چیزها نه

بهمن پنج‌شنبه 26 آذر 1394 ساعت 19:36

سلام سانیای عزیز
نمیدونم بعد از چند وقته دوباره اومدم خونه تون .
اول از همه پساپسا تولدتون مبارک
انشاالله هرچه زودتر سنجدجان دست به جیب بشن و بهترین هدیه هارو برای مادر عزیزشون که هستیش رو فداش کرده بخره ...انشاالله .
سانیای عزیز؛
میدونی وقتی توی ذهنم بخوام چند انسان موفق رو مرور بکنم بی شک یکی از اون آدمهای موفق شما هستین ؟
من شما رو دست کم نمیگیرم . و دست کم هم نیستی !
همچنان صبور باش و مقاوم . که خدارو شکر صبور هستی و مقاوم . تا سحر چیزی نمونده ...
کلی در کربلا برات دعا کردم .
همیشه برات سلامتی و موفقیت و سعادت رو آرزو دارم .
به دوستان گروه هم سلام بسیار برسونید .

سلام عمو بهمن عزیز خوبین
ممنون عمو بابت پیامتون . شما همیشه به من لطف دارین و همیشه شرمندم میکنید . مرسی از تبریک تولدتون . و ممنون که اینقدر بهم امید میدین
میدونم که دعاهای خوبتون مستجاب شده و ارامش الانم رو مدیون دعاهاتونم . عمو بهمن برای همه چیز ممنون . جاتون توی گروه خیلی خالیه خیلی

بنفشه چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 12:29

عزیز دلم پسرت رنج بی پدری براش گوراتر از یه زندگی پر از تشنج این دگرگونی ها بیشتر پسرت را پریشون میکنه

ممنون عزیزم . تنها نگرانی من پاسخی که بعدها به پسرم بدم اگر از اینده مطمئن بودم هرگز الان تردید نداشتم

بنفشه سه‌شنبه 24 آذر 1394 ساعت 22:07

دلم میخواد کلی دعوات کنم این ناخنک زدن تو اون گذشته پر از رنج معنی ش چیه اصلا چرا باید باب گفتگو را باز کنی چرا بعد از این همه زجر باید دچار تردید بشی میدونم تنهایی زجرا میده ولی دوست من صبور باش

اره دعوام کن بذار دیگه دچار تردید نشم . اون روزهای سخت واسم خیلی بد بوده و من همچنان غصه دارشون هستم . ولی وقتی مسئله پسرم میاد وسط پاپس میکشم از تمام اون رنج ها

غریبه سه‌شنبه 24 آذر 1394 ساعت 14:03

تولدت مبارک باشد
ان شاالله سالم و سلامت باشید

مرسی ممنون از لطفتون

اذر سه‌شنبه 24 آذر 1394 ساعت 13:37 http://azar1394.blogfa.com

سلام
تولدت مبارک
گوشیت هم مبارکه.ایشالا همیشه به خوبی وخیر بزنگه
اعتیاد کم مشگلی نیست
بعد سه سال یاد بچه افتاده
مواظب خودت باش.به سلامتیت اهمیت بده

سلام مرسی عزیزم . ممنون از لطفت .نه هیچ کدوم از مشکلات من کم نبودند . و حالا بعد سه سال دیدندنه بهتر از من پیدا نمیشه ...
مرسی حتما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.