جرات پیدا کردنم زیاد شد باز ...



واسه دانشگاه مجبورم پاسپوتم رو بدم ، هیچ جور هم نتونستم در برم از زیرش چند باری هم پیچوندم ولی الان دیگه اسمم رو برد زدند و خوب منم باید ببرم پاسپورت رو چند روز پیش به راهی پیام دادم که یا وکیلت بگو یک کاری بکنه یا برو رضایت نامه بفرست برام تا بتونم برم دنبال کارهاش ..جواب نداد دیدم چند روز گذشت پیام دادم میخواهی من رو اذیت کنی این چه وضعشه ؟ مگه ازار داری خوب . من پاسپورتم رو میخوام از کلی کار و زندگی افتادم . تو فکر اینی که من التماست کنم هرگز به مخیلت نگنجه من پامیشم میام بعد به ضررت تموم میشه ...

امروز که دید نه توپم پره پیام داده بود که رفتم و مدارک خواستند منم هیچ مدرک شناسایی از تو نداشتم گفتم باشه اشکال نداره برات اسکنمیکنم زودتر بفرست .

بعد دوباره زد فکرهات کردی .؟ واسه اینکه بخواهی طلاق بگیری شرایط خاصی مد نظرت هست .؟ زودتر بهم بگو..جواب دام دقیقا چه فکری باید بکنم ؟ من شرایطم رو قبلا گفتم نیازی به توضیح مجدد نیستم حضانت کامل پسرم با حق خروجش رو میخوام . نه کمتر نه بیشتر

دیدم زد حضانت سنجد و رمیدم وبا شرط اینکه بیام ببیینم و سر بزنم ..

دیگه منم قاطی کردم . گفتم چی با خودت فکر کردی ؟ فکر کردی چون بی کس و کارم هر بلایی خواستی میتونی سرم بیاری ؟ دیگه دنیا به این مفتیهام نیست . مردی که هیچ کاری نکرده حق ادعای پدری نداره . بهتره من رو به زحمت ننداز ی و اینقدر اذیتم نکنی . چون منم به روش خودم بلدم اذیتت کنم ....هروقت قرار شده ماجرا جمع کنی من رو تهدید کرید . فکر کرید چه خبره . یا نه من ازت میترسم ؟ نه از این خبرها نیست . خودت رو هم به گیجی نزن . بعد زده منظور ؟ من گیجم تو روشنم کن ؟ منم زدم من باادمهای ضریب هوشی پایین کار ندارم رو حرفهام فکر کن .... من ادم عقب نشستن نیستم مجبورم نکن...

اینم مکالمات ما . میدونید چیه این میخواد اذیتم کنه دلیلش رو هم نمی دونم چیه ؟ ولی دیگه خسته شدم . با چند جا هم صحبت کردم گفتن کمکت میکنیم و ... نم یتونه غلطی بکنه من هم جسور شدم اساسی . یعن یاگه دم دست بود میزدم تو دهنش به خدا ...

 

یعنی چی با خودش چه فکریکرده اینجور اذیتم میکنه ؟ انگار من همون ادم مظلوم و ساکت قدیمم که الان دستو پام بلرزه و از همه چیز حتی درس خوندنم به خاطر این بگذرم نمیشناسه من رو اینقدر مار خوردم افعی شدم ...

الان عصبانی نیستم راحتم چونحرفهام زدم بهش دیگه چیزی نموند تو دلم ...بخواد ادامه بده دقیقاا همین کاری که گفتم میکنم پا میشم میرم ببینم حرف حسابش چیه ؟ که اینجوری دم در اورده واسه من .والا

امروز کلاس داشتم . خبرهای خوب بود  داره دوره بیمارستان هامون شروع میشه ... سرم بیشتر شلوغ میشه احیانا ...

امیدوارم کار وزارت درست بشه ..منم بتونم زودتر برم اونجاو استرس هام تموم بشه . خدای ممنونم برای همه چیز برای بودنت برای اینکه کمکم میکنی برای دشتنت خدای ممنونم . چون جز تو کسی ور ندارم و چشمامیدم به تو هست خدای مهربون من ممنونم بابات همه چیز .ممنونم بابت جسارتی که بهم دادی خدایا ممنون

 

نظرات 5 + ارسال نظر
... پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 10:59

به نظر من تی ان تی بزار زیرش بزن منفجرش کن
می تونی اسید رو هم امتحان کنی

اوممممم
سیم برقم خوبه
ناخناشم با انبر بکشی دیگه پررو بازی در نمیاره
اتوی داغم به نظرم بگنجونی عالی بشه !!!

بیخیال چقدر خشن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من اینقدرها هم که به نظر میاد بی رحم نیستم ها..من خیلی دل نازکم وگرنه تاالان حداقل همچین فرستاده بودم با برف سال دیگه بیاد پایین

مریم( تداعی آزاد) سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 23:06

نمیدونم شوهر سابقت چه جور آدمیه اما آدمهایی که زنشون رو زیاد آزار میدن اغلب آدم های بزدلی آدم قوی جلوشون دربیاد موش میشن تو سوراخ برای اینها حتی بچشون هم منم نیست فقط وسیله آزار دادن زنشونه. قانون این مملکت بی شرف پروره . امیدوارم به حقت برسی اگه میتونی مهاجرت کن اینجا نمون جای زندگی برای یه زن تنها نیست

این هم دقیقا فقط هارت و پورت داره ...من حوصله ندارم باهاش زیاد درگیر شم ولی خودش مجبورم میکنه .
من شرایطش رو ندارم ولی تصمیم دارم حتما اینکار رو بکنم .دعا کن درست بشه برم

سمیه سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 21:18

سلام آفرین قاطعیت پله موفقیته خوشبخت باشی دوست ندیده ام بالاخره راهی پیدا میشه نگران نباش

سلام .ممنون از امیدی که میدی بهم ...توکل به خدا حتما راهی پیدا میشه

غریبه سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 15:30

فکر نکنم که رضایتنامه را بدهد مخصوصا که باهاش هم دعوا کرده ای
با یک وکیل صحبت کن ببین راه دیگری دارد ؟

رضایت نامه رو نده فقط باید بزنم به در قالتاق بازی وگرنه با دادگاه بعید میدونم به نتیجه برسم ...حت یاگر دادگاه بگه برای خودم پاسپورت رو میدهند برای پسرم نه .... اونوقت به مشکل میخورم اساسی . شوهر من ترسو هست باید از جلوش دربیای وگرنه با سکوت پدر ادم در میاره والا ..منم زدم سیم اخر

دل آرام سه‌شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 15:13

امیدوارم یه روز بیام بخونم که آرامش داری.

توکل به خدا منم امیدوارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.