خدا صدام میشنوی یا نه
خدا من دوباره دستهام رو به سمتت هست ..البته من کلا دستهام رو به سمت تو سولی اینبار زت میخوام کمکم کنی خدای ظرفیت هرکس تا حدیه
خدایا دیگه صبر ندارم خدا.........................................................
کمکم کن خدایا اینقدر ناچار در خونت نبودم نمیدونم شایدم بودم ها ...ولی خدای یک راهی یک چاره ای برام بذار راه یبرام باز کن خدایا خدا ی مهربونم خواهش میکنم
بعدا نوشت :
خدایا نمی دونم چه حکمتی تو کارته و چه ماجرایی هست ولی من واقعا گیجم . ا زاین همه به هم ریختگ یخدای من این کلاف سردرگم به هم ریخته رو به تو سپردم هدایتش کن خودت
خوبی سانیا جان؟
نمی دونم این حالم خوبه یا نه ...
نمیدونم از هیچ چیز و هیچ جا
راستی عزیزم میشه رمزت بذاری برام ندارم فک رکنم عوض کردی اره ؟
سانیا تو همیشه به من حس خوب میدی.حالم عوض میکنی.
خیلی حس عروسی ندارم ولی چون حالمو عوض میکنه میرم.
عزیزم تو خودت منبع انرژی مثبتی برای همون ....
برو خوب میشی قول میدم
فَإِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا
هیچی نمیتونم بگم و با هیچ جمله ای اروم نمیشی مگه همون جمله ای که بالای این دل نوشته نوشتی...:
ان مع العسر یصرا...
و اینکه
الیس صبح بقریب؟
سختی های زندگی تموم میشن و اونی برنده است که شکسته نشه. قله رو تا نوک بالا بره.
اگه کوه نوردی آسون بود همه کوهنورد میشدن...
و شما انتخاب شدی که اورست زندگیت رو فتح کنی...
عرق میریزی، سختی میکشی، به نفس نفس میفتی! پایت در چاله چوله های مسیر پیچ میخورد ! زخمی میشوی و....
در انتها این شما هستی که وقتی به اوج رسیدی، وقتی قله های صعب العبور زندگی رو فتح کردی به ریش ما درماندگان راه خواهی خندید...
برای استقامتت به شما آفرین میگم و برای ادامه ی راهت برات آرزوی سلامتی و امید دارم.امید به آینده ای روشن. روشن تر از خورشید تابان عالم افروز
ممنونم عمو بهمن .ممنون از امیدی که بهم میدیدن اعتمادی که دارین تو این مسیرموفق میشم ممنونم برای همه چیز عمو
سانیا :(
خدایا خودت کمکش کن، خدایا خودت سنجدکش رو حفظ کن واسش، خدایا خودت دست ظلم و از زندگیش کوتاه کن
آمین
ممنونم از دعای زیبات ممنونم برای همه چیز عزیزم ...
اره بعد از هر سختی اسانی هست فقط تا بیاد این سختیه رد بشه صد بار جون به لب شدیم
اره واقعا ....پدر جدمون در میاد
این روزها عجیب سخته خیلی هم سخته نترس اب دیده تر بیرن میای قطعا
دیگه دارم گداخته میشم الی جونم .....
صبرم نهایت رسیده
تو وبلاگ.صمیم.عزیز
به نام من و همسر عاشقانه هم رو دوست داریم یه ختم مجرب از مامانشون ذکر شده
دقیق یادم نیست
ولی لطفا اون وبلاگ.روبخون یه پست مونده به آخر توضیح داده
دعا میکنم خدا خودش راه برات باز،کنه و معجزه نشونت بده
آمین
باشه عزیزم ممنونم از لطفت
ممنونم شدید میدونم نشون میده ولی کم صبرم من
این روزا دلم نمیخواد برات هیچی بنویسم حتی نمیتونم تصورش را هم بکنم که یه مادر دایم تپ اضطراب دور شدن از جگر گوشه ش باشه از ته دل آرزو میکنم خدا بهترین تقدیر را بزاره جلوت
ممنون عزیزم ازاینکه درکم میکنید ممنونم بابت همه چیز
سلام سانیای عزیزم
نمیدونم مشکلت چیه وچرااینقدر به هم ریختی
ولی آرزو میکنم هرچی به صلاحته همون بشه
سلام عزیزم ممنون ا زلطفت توکل به خدا
آروم باش بانو جان ....
خدا صداتو شنیده و به موقع واست معجزه میکنه ...
من بارها در اوج ناامیدی معجزه دیدم ...
تا اینجا دووم آوردی توکل کردی نکنه یه وقت سست بشی و ناشکری کنی ....
یادت نشه اینا همش امتحان خداست سعی کن تا آخرین نفست صبوری کنی که پیروز بیای بیرون از این میدون
میدونم بارها ازش معجزه دیدم بارها تو زندگیم خیلی دیدم کارهایی که کرده ولی امروز خیلی پرشونم .منتظر معجزش میمونم
مطمئناً راه رو میذاره جلوی پات.
این راه ممکنه شبیه آرزویی باشه که داری یا ممکنه متفاوت باشه.
در هر صورت بهش اعتماد کن.
امید دارم ..خودش داره میبینه من رو اوضاع من رو توکل به خودش دارم
خدا مشکل تان را حل بفرماید ان شا الله.من هم دعاتون میکنم سحرگاهان فردا.
ممنونم ..انشالله توکل به خدا دارم
چی شده؟
چرا باز شلوغ بازی در می یاری؟
یککم اروم باش؟
یهو مثل این ننه های قدیمی می زنه به سرش و داد و فغان راه می ندازه؟
دختر اروم باش.
یک کم به خودت و زمان فرصت بده
همه چیز تموم می شه
این قدر ناراحتی به خودت تحمیل نکن
اروم باش
اروم باشم ...نمی دونم نه میتونم و نه دیگه میدونم .
فقط میدونم خدا صدام رو نمیشنوه ..الان نیاز به یاری خدا دارم ...میخوام کمکم کنه
توسل کن به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام
در بسته ای نیست که باز نشود
توسل کردم . به همشون ازشون خواستم و الان نیازمند درخونه اشون نشستم ....
یعنی باز میشه ...فقط غیب میخواد که بازشه
برات از ته دلم دعا میکنم- خدا تنهات نمیذاره شک نکن
ممنون عزیزم.
میدونم تنها نمیذاره فقط دیگه صبرم از این همه بار تمووم شده