صداقت جناب دکتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

اخرش من نفهمیدم صداقت خوبه یا بد!!!!!!!!!

من نمیدونم پزشکان محترم مثل ادم بگن فلانی به فنا میری بعد اینکار ادم تکلیفش بدونه بهتره یا نه که اینجور میکنند

حالا روده درازی نکنم .

از قبل میدونستم کیست شبکیه چشم دارم و خوب اذیت هم میکرد افتادگی شدید پلک و خستگی بیش از اندازه چشم ها عوارضش بود با خشکی که دیوانت میکرد

من برا هرچیز درمان داشته باشم دندون و چشم رو واقعا مستاصل میشم ..چشمم میسوخت شدید مجبور شدم برم دکتر متخصص شبکیه و...

نظر دکتر این بود باید عمل کنی چرا دست دست میکنی .حقیقت هزینه عمل هم برام مهم بود میدونستم تو این شرایط واقعا سختمه ..دکتر گفت این عمل لازمه سعی کن یک کاریش کنی ...

بالاخره با دودوتا چهارتا کردن راضی به عمل چشم شدم .

قبلش از دکتر پرسیدم مشکلی پیش نمیاد گفت نه خیالتون راحت دوساعت بعد عمل مرخص میشید میرید خونه

یکی نیست بگه مردک روانی میرم خونه ولی چه جوری میرم مهم دیگه

با سنجدک تو مرکز چشم بستری شدم ..وقتم برا 7 شب بود ازمایش داده بودم و گفتن 6 هم اینجا باشی خوب . سنجد بینوا تو پذیرش نشست ..

منم رفتم اتاق عمل .اول اینکه بیهوشی بود و من نمیدونستم گفتن 1 ربع طول میکشه و من ی ساعت بیهوشیم زمان برد بعد هم ریکاوری و...

البته تو تمام مراحل موبایلم کنارم بود .

سنجد بعد یک ساعت اومد پیشم خونه خاله اینجور نبود والا بچه رو راحت گذاشتن ...

وای امان از درد که داشتم دیوانه میشدم دکتر اومد نشست کنارم برگشته میگه طبیعی گفتم تو که گفتی میرم خونه .گفت الانم میگم مرخصی برو خونه رعایت کن مسکن هم تزریق میدم بزن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم خونه 12 شب عمت رو از سر قبرم بیارم بزنه گفت بلد نیستی گفتم چرا گفت خودت بزن ..

بله دکتر جان زیادی راحت گرفته بودن بعد غمل یکم این ور اون ور کرد و گفت سریع بیا اتاق رفتم دوباره شبیه اتاق عمل بود با بیحسی تزریق داخل چشم بود نمیدونم چه کوفتی انجام دادن چشمم خونریزی کرده بود .

بله بنده مرخص شد رفتم خونه و دوروز تمام چشمم باز نشد و ناله کردم و اموات دکتر مورد عنایت قرار دادم

دیروز رفتم میگم دکتر من هنوز یکم درد دارم ولی ورم چشمم بهتره و...

گفت طبیعی خوب میشی ورم و این بخیه ها و جای عمل 15 روز دیگه خوب مبشه ...انگار نه انگار عید هست .

یهو دستمرودید جای عمل رو گفت چی  شده گفتم جای عمل ..گفت چند سال پیش گفتم 8-9 سال پیش چرا نگفتی وگرنه عملت نمی کردم پوسست کلویید سازه .....

چشم هام گرد شد . دارو عوض کرده و ترمیم کننده قوی داده گفته باید کورتون تزریق کنم وگرنه بالا چشمم ممکنه گوشت اضافه بیاره

اخه مرد حسابی روز اول گفتی تو یکروز خوب میشی الان من بینوا .........................

دلم میخواد خفش کنم به هرروش میتونم ...

دعا کنید اینجور نشه که داستان دارم ...

خدایا ممنونم برای همه چیز برای هرانچه دادی و من ندیدم .

خدایا برای سنجدک ممنونم برای وجود مهربونش و اون زبون درازش

خدایا ممنونم توان کار کردن دادی بهم

خدای ممنونم بابت تمام معجزه هات

نظرات 4 + ارسال نظر
مه سو چهارشنبه 16 فروردین 1396 ساعت 02:29 http://mahso.persianblog.ir

آخی....حسابی اذیت شدی...کاشکی کسی پیشت بود....سنجدک چند ساله س؟!!!
به هر حال عمل رو باید انجام میدادی مگه نه؟!!!ان شا الله الان سلامتی کامل برگشته؟!!!

5 سال داره..اره عمل رو باید انجام میدادم بهترم خداروشکر

غریبه دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت 14:57

سلام یعنی یکی نبود همراهت باشد
بنده ی خدا سنجد یک ساعت گوشه ی اتاق کز کرده تا بیدار بشی
اینطور مواقع نیاز هست یکی پیش ات باشد

سلام . خوب قطعا اگر میخواستم زحمت بدم دوستان بودن ولی راضی به زحمت نبودم براشون اره سنجدک مظلوم نشسته بود

اعظم 46 جمعه 20 اسفند 1395 ساعت 10:05

سلام خدا سلامتی بده کاش فرد دلسوزی ازت پرستاری می کرد

سلام ممنونم .

دل آرام چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت 10:38

ای بابا

پیش میاد عزیزم.....توکل به خدا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.