ترس هام

کاش میتونستم ناله نکنم کاش یکی پیدا می‌شد دست من رو‌‌میگرفت و‌میگفت پاشو تمام شد کابوس هات تمام شد دیکه هیچ چیزی نیست برا اذیت کردند 

دیگه جگر گوشه هات اذیت نمیشن دیگه هیچ مریضی نیست دیگه هیچی فقط تویی و بچه هات حالا تا آخر عمرت براشون تلاش کن 

اما هرروز داستان جدید نداری 

هرروز با فحش به پدرو‌مادرت شروع نمیشه ‌تمام نمیشه 

با آدمی مه نه فرهنگ داره نه خانواده نه شخصیت هیچی نداره ‌‌ و تو عین خر تو گل گیر کردی و دیگه نتونستی بیای بیرون دیگه نیست 

و تو  داری قدم به قدم جلوتر میری 

من از تلاش از بی پولی نمیترسم ن حتی از کشور غریب و غربت نمیترسم 

من از اینکه یک بار مغزم بترکونه یک‌دیونه و دیگه بچه هام بی مادر شن میترسم 

از اینکه یک شب سکته کنم از این همه غصه میترسم از بی مادری طفل معصوم هام میترسم 

من از بی کسی که دارم میترسم 

از اینکه شدیم اسیر میترسم من از اینها ترس دارم 

و عذاب وجدان اشتباه مجدد دارم برا سنجد برا این دو‌کوچک معصوم و …..

نظرات 3 + ارسال نظر
,,اذر جمعه 6 بهمن 1402 ساعت 11:12

سلام رفیق دیرینه..خوبی؟؟
ان شاالله گشایش ها اتفاق میوفته

امیدوارم رفیق

نوشی پنج‌شنبه 28 دی 1402 ساعت 12:36

سلام عزیزم
سالها ست میومدم به صفحه ات و از اینکه دیگه خبری ازت نداشتم گاهی نگران میشدم ولی امیدوار بودم که با سنجد زندگی آرومی داشته باشی . امروز هم خیلی از دیدن نوشته هات خوشحال شدم و هم از شنیدن غم هات دلنگران
واقعا حق سنجد نازنینت نیست که بخواد انقدر اذیت بشه
آرزو میکنم دنیا روی خوشتری رو به روی همتون باز کنه

سلام عزیزم امیدوارم غم هام تمام بشه چه خوب که دارمتون هنوز

سلام جمعه 8 دی 1402 ساعت 09:07

با درود
همانطوریکه رفتی می توانی بر گردی
خروج از ایران خیلی سخت تر بود ولی انجامش دادی
الان از اون ور بخواهی برگردی راحت تر است
خانواده ات هم پشتبانی هستند تا مجددا شغلی دست پا کنی و با توجه به حرفه ات راحت پیدا می شود

با شرایط فعلی ایران واقعا اومدنم منطقی نیست .
سنجد و بچه ها کلا زبان فارسی بلد نیستن و مدارس فارسی زبان واقعا بلد نیستن
دوتا بچه من بیماری خاص دارند و دکتر و دارو توی ایران براشون امکان پذیر نیست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.