آشفتگی من

وای که چقدر خسته ام من . هرروز تا شب سرکار هستم و حسابی خسته میشم . متاسفانه کاری که قرار بود توی 3 روز تمام بشه شد یک هفته و هنو زهم این کارفرمای محترم ول کن ماجرا نیست و حسابی داره اذیت میکنه . دیگه امروز میخواستم بزنم تو سرش .....

برنامه زندگیم به هم خورده تمام روزهام شبیه هم شده . این ماه کسری حقوقم تمام شد و از ماه دیگه اضافه کاریهام دیگه از بین نمی ره البته ناگفته نمونه که تقریبا فورس کارها هم تمام شده .و با این حساب احتمالا دیگه نتونم اضافه کاری ببرم خونه . ...

توکل به خدا دارم و بس .

خدای مهربونم من رو ببخش بابت تمام اعصاب خوردی هایی که دارم و از شکر کردنت غافل شدم خدایا شرمنده ام که با امانتی که بهم سپردی وو من بد برخورد کرده ام خدایا ممنونم به خاطر همه چیز .

خدایا صبوری بده بهم خدایا کمکم کن . خدایا شب ولادت امام هشتم (ع)جواب خوبی بهم دادی . خدایا ممنونم بابت همه چیز ....


به زودی میام و ماجراها رو واستون تعریف میکنم ....خیلی ماجرا هستش



شلوغ شده برنامه های من

شهریور هم امد اخرین ماه تابستان و بعد میرسیم به پاییز نمیدونم چرا ولی پاییز رو دوست دارم حس ارامشی بهم میده از تابستون خوشم نمیاد اصلا و ابدا ....

این روزها حسابی درگیریم. تو شرکت یک ناظر از طرف کارفرمای محترم اومده و از صبح زود میریم تا 8 شب که دیگه نا نداریم میریم خونه . و این وسط سنجدک من هم بعد از مهد میاد شرکت و با هر ضرب و زوری شده  میخوابه و بعد هم بیدارش میکنم میریم خونه .این وضعیت تا اخر هفته پا برجاست . که البته اعصاب خوردی این روزها خیلی زیاده مثلا رییس و اون همکار اعصاب خورد کن همچنان دارند اسکی میکنند رو مغز من.

لباس فرم امسال سنجد رو اینقدر که نرفتم مهد بگیرم مدیرش داده بود دست بچه فرستاده . زنگ زدم تشکر کنم گفت میدونم سرت شلوغه عذر خواهی کردم بابت هزینش که گفت اشکال نداره بعدا پرداخت میکنید .

از طرف دیگه این هفته امتحان دارم که شبها بعد از خوابیدن سنجد وتمام کردن کارهایی که برعهدم هست تازه میشینم به خوندن و اول ماجراست ....

خدایا ممنونم بابت همه چیز برای روزهای خوبم برای لحظه های زیبایی که واسم ایجاد میکنی خدا یا ممنونم . وشکر

دیشب خواب خوبی دیدم تعبیر زیبایی داره همین که تو هفته کرامت و نزدیک میلاد امام رضا این خواب رو دیدم حس ارامش خوبی داد خدایا ممنونم برای همه چیز