عیدی من به همه

یادتونه گفتم یک معجون دارم میسازم تقویت کننده بدن هست بله اون رو ساختم واتفاقا هرکس خورد کلی حال کرد و انرژی گرفت عجیب دوست داشتم حالا که عید فطر هست و دوستان وبلاگی من عیدی ندارم کi براشون جز دستور دقیق این معجون تقویتی رو

دستور

شیره انگور سیاه 3 قاشق

شیره انگور سفید 2 قاشق

شیره توت 4 قاشق

شیره خرما 4 قاشق

عسل طبیعی 4 قاشق

عرق بهارنارنج 3 قاشق

عرق اسطوخدوس 3 قاشق

همشون رو با هم مخلوط میکنید و میریزید تو شیشه و میگذارید تو یخچال صبح به صبح یک قاشق غذاخوری میخورید

لازم به ذکره این معجون برای کلیه افراد مفید هست فقط زنان حامله عرقیجاتش رو نریزند

کلیه افراد که کم خونی دارند ،انرژی ندارن صبحها بیدارشن از این معجون میتونند بخورند و خوب به سلامتی نیازی به هیچ قرص اسید فولیک و یا قرص اهن نخواهند داشت حتی بعد یک ماه میتونید برینو ازمایش خون بدین تا فاکتورهای خونیتون ببینید چقدر خوب رفته بالا


عیدتان مبارک


این روزها برای تصمیماتم دارم اقدام میکنم سرم شلوغه

راهی  باز پیام داده اینبار از در دوستی من دیگه جوابی ندادم فعلا وایستادم بببینم چند تا وکیل خبره چی میگن و قاضی که بااش مشورت کردم .

امشب قصد سفر دارم انشالله که بتونم اینبار سفر رو برم پیش خانواده نمیرم مشهد نمیرم میخوام برم غرب کشور

امروز اخرین امتحانم رو دادم و تمام شد ولی دم در دانشگاه انچنان خوردم زمین که عینک و دستو پام ضربدری ترکید نمیدونم به خاطر ماه رمضون هست یا چیز دیگه که یهو پاهام به هم پیچید و خوردم زمین با سمت راستم خوردم و عینکم فشار اومد بهش دستش داغون شد شانس اوردم اصل بود اگر قلابی بود واقعا الان باید یک عینک میخریدم اونم منی که بدون عینک نابینا هستم

کف دستم خراش برداشت خیلی عمیق و البته زانوم و کمرم هم درد میکنه .یعنی من قشنگ ترکیدم .

این اخرین روزهای ماه رمضان هم خواب معضل همیشگی با من بوده تا همین لحظه از اون طرف هم خوشحالم تمام میشه و ناراحتم که دیگه دعای سحر و افطاری نیست

میدونم خدا خیلی لطف داره میدونم داره خودش اونجور که صلاحه کارها رو درست میکنه اولین درست کردنشم دیشب به چشم دیدم وقت یاینجوری کارهام درست میشه و کمک هاش رو میبینم نمیدونم چهخ جوری سر براستانش سجده کنم و بگم خدایا شکرت خدای من بنده بی کس توام که فقط تو رودارم و به کرامت و عطوفتت ایمان کامل

عید سعید فطر به همه مبارک باشه

امیدوارم بهترین تقدیرها رو تو این سال برای همتون مقدر کرده باشه

صبح سنجدک رو بردم مهد گفتم برو مامان جون عشق مامان فتو جوابم میگه جیگرم تو هم برو نفس مامان ...بس اینها رو شنیده حالا وروجک تکرار میکنه

طی اقدام کامل یهویی سنجد رو کچل کردیم همون شب خیلی گریه کرد ..دوقلوها اومدن موهاش کوتاه کنند سرش تکون داد دیگه ماشین ریش تراش رفت بالا و نمیشد درستش کرد کچلش کردیم ....

بردم حمام کلی گریه کرد که موهام کو با مدیرش تو مهد قانعش کردیم مشکلی نیست و اینجور یموهاش زود بلند میشه منم با کمال بدجنسی معجون تقویتی رو بهش میدم و همش میگم بخور مامان که موهات زود بلند شه ..بچم با همه اینکه بدش میاد ولی میخوره

خدایا شکرت کرامتت و مهربانیت

بعدا  نوشت :

شرکت ما بن رمضان میخواد بده امروز امور مالی گفت به روزه داران دو برابر بدون روزه ها میدیم . ناراحت شدم گفتم چه ربطی داره اولا بن رمضان رو اول رمضان میدن بعدم اخر رمضان میدین به شما چه ربطی داره کی گرفته کی نگرفته برگشته میگه تو که گرفتی چرا اینقدر نالانی .میگم بحث این نیست این الان مثل این میمونه شمادین رو اجبار کنی بابا خودمدیرعامل روزه نمیگیره هم قماش هاش نمیگیرن تو این یک ماه اومدن و نهار خوردن بعد الان دستور داده به روزه داران بیشتر بن بدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه خدا هست ایشون شاید یکی نمی تونه بگیره و واقعا به این پول نیاز داره.و......


الا بذکرالله تطمئن القلوب

گفتن با خدا باش پادشاهی کن ............

منم دل به خدا دادم دلم رو سپردم و تمام وجودم رو یک سره کردم توکل به خودش ،هرجور که صلاح میدونه البته نشانه این نیست که کلا کشیدم کنا رو هیچ تلاشی نمیکنم نه من دارم تمام تلاشم رو میکنم .تمام راههای خطر ناک رو فکر کردم و بالاخره یکی از کم خطر ترین ها رو انتخاب کردم ...قرار مشاوره دارم با یک قاضی کارکشته

منتظر چند تا خبر هستم

یک سری کارهای متفرقه دارم انجاممیدم یک جورهایی تو سربه نیستی خودم کمک میکنم ...از انواع و اقسام ردهایی که بهم میرسه را دارم گم میکنم اینها همشون مسکن هستند و راه حل اصلی چیز دیگه ای هست اگر قظعی شدو قابل انجام میام میگم شایدم انجام بدم بعد بیام بگم ممنونم از همه دوستانیکه همراه من بودن و مشورت بسیار دادن دعاکنید برام خیلی نیازمند دعاهاتون هستم نیازمند محبت های  بیشمارتون

من قطره کوچکی از زن های اسیب دیده مثل خودم هستم

فقط ا زخدا میخوام خودش به مادری من دل بسوزونه و بچم رو تو پناه خودش بگیره و بر من ببخشه

انین روزها حسابی درگیرم کار و امتحان این مشکل متحیر الوقوع همه چیز باعث شده خیلی نظم زندگیم به هم بریزه و من فقط امید دارم خدای مهربون کمکم کنه

توکل به خودش

از این روزها میم و مینویسم ..حتما میام و میگم


رمز نوشته

رمز نوشته قبل همون رمز عکس سنجد هست دوستان یکه داند دیگه خودشون به زحمت نندازند همون رو بزنند نوشته رو میخونند.

دوستان من واقعا ناچارم ...

تصمیمات من.......منتظر راه هستم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.